ویلیام جیمز کیست؟ – مرور زندگی و آثار بنیان گذار پراگماتیسم
ویلیام جیمز «William James» بنیانگذار مکتب پراگماتیسم یا عملگرایی «Pragmatism»، فیلسوف، روانشناس و پزشک بوده است. او متولد ۱۸۴۲ در آمریکا است و نظریههای او درباره دین، خدا و فلسفه زندگی، مورد توجه بسیاری از متفکران بوده است. به طور خلاصه باید سخنان و نظریه های ویلیام جیمز را در اصالت دادن به عمل بدانیم. جیمز مبنای حقیقت را تجربههای عملشده میداند و به گمان او درستی هر چیزی را باید از منظر عمل به آن چیز و بررسی سودمند بودن نتایج آن، بررسی کنیم. او با همین مبنا به تحلیل دین، حقیقت، خدا و دیگر مباحث فلسفی میپردازد. آثار ویلیام جیمز نیز در زمینههای روانشناسی، دینی و فلسفی هستند. در این مطلب از مجله فرادرس بررسی میکنیم ویلیام جیمز کیست و زندگی، اندیشهها و آثار او را بهصورت خلاصه و کامل توضیح میدهیم.
ویلیام جیمز
ویلیام جیمز بنیانگذار پراگماتیسم یا عملگرایی، فیلسوف، روانشناس و پزشکی آمریکایی است که در مبنای فلسفی خود، اصالت را به عملِ تجربهشده میدهد. او با همین مبنای فکری، نظریههایی در حوزههای دین، مذهب، حقیقت و... ارائه کرده که جریان فکری جدیدی را با نام پراگماتیسم در جهان ایجاد کرده است. در این مطلب، پراگماتیسم ویلیام جیمز، آثار او و نظریه های جیمز درباره دین، روانشناسی و... را به طور خلاصه و کامل توضیح میدهیم. همچنین آثار او را معرفی میکنیم.
پیشنهاد میکنیم برای یادگیری فلسفه بهطور کامل، از مجموعه فیلمهای آموزش فلسفه در فرادرس استفاده کنید. لینک این مجموعه آموزش را در کادر زیر آوردهایم.
زندگی نامه ویلیام جیمز فیلسوف
در جدول زیر، مهمترین اتفاقات زندگی و آثار برجسته ویلیام جیمز را به صورت خلاصه و مطابق با خط زمانی آوردهایم.
بیوگرافی ویلیام جیمز | توضیح |
تولد | ۱۱ ژانویه ۱۸۴۲ در آمریکا |
اعضای خانواده | پدر: هنری جیمز / برادر: هنری جیمز (نویسنده) / خواهر: آلیس جیمز (نویسنده) |
مهجرت با خانواده به فرانسه، آلمان و سوئیس | ۱۸۵۵ تا ۱۸۶۰ |
بازگشت به آمریکا | ۱۸۶۰ |
ورود به دانشگاه هاروارد | ۱۸۶۱: گروه آناتومی و فیزیولوژی تطبیقی |
ورود به گروه پزشکی دانشگاه هاروارد | ۱۸۶۴ |
بیماری آبله | ۱۸۶۵ |
تحصیلات روانشناسی | ۱۸۶۷: روانشناسی تجربی در دانشگاه برلین |
بازشت به هاروارد و اتمام تحصیلات پزشکی | ۱۸۶۹ |
درگیر شدن با مشکلات روحی و افسردگی | از ۱۸۶۹ |
تدریس در هاروارد | از ۱۸۷۲: فیزیولوژی، آناتومی، روانشناسی و فلسفه |
ازدواج | ۱۸۷۸ با آلیس هو گیبنز «Alice Howe Gibbens» |
مرگ | ۲۶ آگوست ۱۹۱۰ (در ۶۸ سالگی و به دلیل نارسایی قلبی) |
مهمترین نظریهها | فلسفه: اصالت بر عمل و حقیقی بودن هرچه عمل به آن، سودمند باشد. |
دین: قابل بررسی از نظر سودمندی یا عدم سودمندی عملی برای هر فرد | |
روانشناسی: تأکید بر بررسی تجربیات هر فرد از درون ذهن او و تأثیر جسم بر روان | |
مهمترین آثار | پراگماتیسم |
اصول روانشناسی (نگارش در ۱۲ سال) | |
تنوع تجربه دینی |
نظریه های ویلیام جیمز
تا اینجا با این متفکر آشنا شدیم و دانستیم که جیمز، فیلسوف و روانشناس است بنابراین اندیشههای او بسیار وسعت دارد و تأثیرات بزرگی بر دانشهای مختلف بعد از خود نیز گذاشته است. در این بخش به بررسی نظریههای ویلیام جیمز درباره دین، خدا، حقیقت، روانشناسی و... میپردازیم.
پیشنهاد میکنیم برای آشنایی با جیمز و برخی از نظریات او، فیلم آموزش رایگان نظریهها و آثار ویلیام جیمز در فرادرس را تماشا کنید. لینک این آموزش را در کادر پایین آوردهایم.
نظریه ویلیام جیمز درباره دین
ویلیام جیمز معیار حقیقت همه چیز را تجربه میدانست و با وجود اینکه دین را بدون شواهد قبلی میداند، دینداری را رد نمیکرد زیرا او تجربه مذهبی هر فرد را بهعنوان یک واقعیت میپذیرفت و تغییری که هر تجربه مذهبی در هر فرد خاص به وجود میآورد را قابل بررسی میدانست. البته علاقه او به دین و باورهای دینی، ریشه در زندگی او، پدر مذهبی او و تجربههای دینی خود او نیز داشت. او مذهب و دین را برای خود کمککننده یافته بود و به همین دلیل تأثیر آن بر زندگی انسان را غیرقابل انکار میدانست.
فلسفه دین جیمز
در واقع چون کل نظام فکری جیمر بر اصالت عمل بنا شده است، فلسفه دینی او نیز چنین است که هر فرضیه دینی که متناسب با تجربههای هر فرد، برای او مناسب باشد، درست و حقیقی نیز است. یعنی تجربههای هر فرد میتواند ملاک سودمند بودن یا نبودن دین و تجربههای دینی برای او باشد. به باور او، نباید با دیدگاه اصالت عقل یا تجربه به بررسی درستی و نادرستی دین بپردازیم.
نظر ویلیام جیمز درباره خدا
خود ویلیام جیمر خداباور بود و در اندیشهها و آثارش نیز درگیر مفهوم چیستی و هستی خدا بوده است. آنچه جیمز در فلسفه دین و مبحث «خدا» مطرح کرد، این بود که تجربه گرایان و خردگرایان، روشی درست برای بررسی دین و خدا ندارند. زیرا تجربهگرایان همه چیز را با آزمون تجربی محک میزنند و خردگرایان نیز به هیچ آزمون و تجربهای عقیده ندارند. نتیجه این دو روش فلسفی، به ترتیب: رد و پذیرش غیرمنطقی خداباوری خواهد بود. درحالیکه مطابق نظریه جیمز، یک باور دینی و الهی تا زمانی که مطابق عمل و مشاهدات یک فرد، برای او نتایج سودمندی داشته باشد، حقیقت نیز خواهد داشت.
نظریه درباره حقیقت
ویلیام جیمز، حقیقت را تجربههای مفید هر فرد برای خود او میداند. طبق دیدگاه او، حقیقت ذاتی نیست بلکه حقیقت، میتواند بر اساس تجربههای هر فرد از مفاهیم مختلف، بر آنها عارض شود. یعنی حقیقت وجود ندارد بلکه حقیقت موجود میشود.
ویژگی های حقیقت از نظر جیمز
جیمز مفهوم حقیقت را دارای دو ویژگی «متغیر» و «نسبی» میداند که آنها را در فهرست زیر توضیح دادهایم.
- حقیقت امری متغیر است نه ثابت: یعنی اگر نتایج چیزی تا زمانی سودمند بود و بعد از مدتی، دیگر مفید نبود، دیگر حقیقت ندارد.
- حقیقت نسبی است: یعنی یک امر واحد میتواند مطابق تجربههای عملی یک فرد، حقیقت و درست باشد اما مطابق تجربههای فردی دیگر، غیرحقیقی باشد.
به یک بیان سادهتر، جیمز حقیقت را اسم نمیداند بلکه آن را صفتی در نظر میگیرد که مفاهیم دیگر میتوانند دارای این صفت بشوند.
معیارهای حقیقت از نظر ویلیام جیمز
باوجودآنکه جیمز، حقیقت را مفهومی نسبی و متغیر میداند اما سه معیار را برای سنجش حقیقت مطرح میکند. این سه معیار را در فهرست زیر آوردهایم.
- شاهد داشتن مشروعیت حقیقت
- توانایی قرار گرفتن در برابر انتقادات و پاسخ به آنها
- مفید ماندن و کمک به پیشبینی آینده
در ادامه مطلب، نظریات جیمز درباه روانشناسی را توضیح میدهیم.
نظریه درباره روانشناسی
جیمز روانشناسی را از نظر پدیدههای آن و شرایط آنها بررسی میکند. از نظر او روانشناسی، علم حیات ذهنی است. او اولین واحد روانشناسی جدید را در هاروارد و برای اولین بار در دنیا تدریس کرد. نام این واحد درسی، ارتباط بین فیزیولوژی و روانشناسی بود. ویلیام جیمز تفاوت روانشناسی و فلسفه را در این میداند که روانشناسی، دانش زندگی روانی است درحالیکه فلسفه، توصیف افکار بهعنوان محصول روح یا نفس است. در این بخش، مباحثی چون موضوع روانشانسی و برخی از مفاهیم علم روانشناسی مانند عادت و موفقیت را از نظر ویلیام جیمز بررسی میکنیم.
موضوع مطالعه روانشناسی
از نظر جیمز، موضوع روانشناسی، خود ذهن است یعنی روانشناسی باید احساسات، تمایلات، شناختها و... هر فرد خاص را در ذهن همان فرد خاص بررسی کند.
هشیاری
مطابق نظریات جیمز، هشیاری در شکلگیری انطباق افراد با شرایط نقش دارد. از نظر او هشیاری سه کاربرد دارد: اولین آنها هدایت به سوی هدف، دومی ضروری بودن برای رفع نیازهای انسان و سومی، ضروری بودن برای تکامل انسان (انطباق و بقا) است. بنابراین در نهایت، هشیاری باید بقای ما را تضمین بکند.
هیجانات
از نظر ویلیام جیمز، اگر نشانهها و تغییرات بدنی نباشند، هیجان هم وجود ندارد. یعنی هیجانها، احساس درونی ما از تغییرات درونی (و شکل آنها) هستند. از نظر بیشتر روانشناسان، تجربه به هیجان و هیجان به رفتار منجر میشود. در حقیقت آنها رفتار را پاسخی به هیجان میدانند. اما از نظر جیمز اول تجربه اتفاق میافتد سپس رفتار صورت میگیرد و بعد از رفتار است که دچار هیجان میشویم.
عادت
مطابق نظریههای جیمز، موجودات زنده مجموعهای از عادتها هستند. برای شکل دادن به عادت نیز باید تمرین مداوم داشته باشیم. تفاوت انسان با حیوانات نیز از نظر او این است که آنها محدود و ساده هستند پس عادتهای آنها نیز محدود است. درحالیکه دامنه خواستههای انسانها وسیع است پس باید مدام تلاش کنیم تا عادتهای بیشتر و جدیدی برای خودمون بسازیم. رشد انسان از نظر جیمز، از طریق برنامهریزی عادت و تمرین و پشتکار در انجام آن عادت صورت میگیرد.
خویشتن شخصی
تجربه، احساسات و... از نظر جیمز، شخصی هستند. از نظر او، هر کس جهان را به دو بخش من و غیرمن تقسیم میکند و به همین دلیل هر تجربهای برای هرشخص، متفاوت با دیگری است. جیمز همچنین بر جهان درون مغز افراد تأکید دارد زیرا برای انسانها، همه چیز از منظر «من» تجربه میشود. پدیدارشناسی که یکی از مباحث مهم در روانشناسی است ریشه در همین باور دارد.
تفکر
جیمز تفکر را ثابت نمیداند زیرا از نظر او، برداشت ما از جهان به حالت فیزیکی ما بستگی دارد پس تفکر نمیتواند یک چیز ثابت باشد. پس مطابق با دیدگاه جیمز، هیچگاه نمیتوانیم یک فکر، احساس و... را دوباره به همان شکل تجربه کنیم. ویلیام جیمز، تفکر را در جریان میداند و به همین دلیل به عدم تکرار احساسات، تجربهها و... معتقد است.
موفقیت
جیمز، امکانات بشر را نامحدود اما انتخابهای او را محدود میداند پس ما با انتخاب یک هدف باید هزینه آن از طریق عدم انتخاب خویشتنهای دیگر (امکانات دیگر) پرداخت کنیم. از نظر او اگر به جایگاهی برسیم که بتوانیم توهمات و امور غیرواقعی را کنار بگذاریم، به موفقیت خواهیم رسید.
در مطلب زیر از مجله فرادرس، روانشناسی فیزیولوژیک را به طور کامل توضیح دادهایم.
یادگیری روانشناسی و فلسفه با فرادرس
همانطور که تا اینجا مطالعه کردید، ویلیام جیمز هم در حوزه روانشناسی و هم در حوزه فلسفه، صاحب نظر بوده است. برای درک نظریههای فلسفی و روانشناسی او به آموزشهای پایهای نیاز داریم. به همین دلیل در این بخش، برخی از آموزشهای فرادرس را آوردهایم که در یادگیری این دو علم، کاربردی و مفید هستند.
- فیلم آموزش مکاتب فلسفی پوزیتیویسم و پراگماتیسم در فرادس
- فیلم آموزش رایگان نظریهها و آثار ویلیام جیمز در فرادرس
- فیلم آموزش مقدماتی فلسفه ذهن در فرادرس
- فیلم آموزش روانشناسی شخصیت در فرادرس
همچنین برای یادگیری کامل و جامع این دو رشته علمی، میتوانید از مجموعه آموزشهای زیر استفاده کنید.
سخنان ویلیام جیمز
در این بخش، برخی از سخنان ویلیام جیمز را آوردهایم که با مطالعه آنها میتوانید مبانی فکری او را بیشتر درک کنید.
از زندگی نترسید. باور داشته باشید که زندگی ارزش زیستن دارد و باورتان در آفریدن این حقیقت به شما کمک خواهد کرد.
اولین قدم برای رسیدن به هر هدفی این است که تصمیم بگیرید که نمیخواهید در جایی که هستید، بمانید.
پراگماتیسم ویلیام جیمز
پراگماتیسم یا عملگرایی (Pragmatism) هم نام یکی از کتاب های ویلیام جیمز و هم نام مکتب فلسفی او است و مطابق این نظریه، هرگاه نتایج تجربیِ عمل به یک عقیده، باور، مفهوم و... سودمند و رضایتبخش باشد، آن عقیده، باور و... حقیقی است. ویلیام جیمز در پراگماتیسم، اصالت را به عمل میدهد و از این طریق، بین مکاتب فلسفی پیشین، نوعی اتحاد ایجاد میکند. زیرا او تجربه یا خرد را بهتنهایی کافی نمیبیند اما در واقع در فلسفه خود، از هر دو اینها استفاده میکند.
برای یادگیری پراگماتیسم و مشخصات این مکتب فکری میتوانید فیلم آموزش مکاتب فلسفی پوزیتیویسم و پراگماتیسم در فرادرس را تماشا کنید. لینک این آموزش را در کادر زیر آوردهایم.
مفهوم سودمندی در پراگماتیسم
منظور از سودمند بودن و مفید بودن نیز در نظریه پراگماتیسم ویلیام جیمز، هماهنگی با سایر علایق، دلبستگیها و خوشایندهای فرد است. یعنی چیزی که مطابق با علایق انسان و موجب خوشنودی او باشد، سودمند است.
تأثیرات پراگماتیسم
یکی از اثرات مهم نظریه پراگماتیسم ویلیام جیمز در حل مفاهیم متافیزیکی در فلسفه بوده است. زیرا مکتبهای تجربهگرا، ملاک حقیقت را تجربه و آزمون میدانند و امور متافیزیکی و مابعدالطبیعه (مانند دین) اساساً قابل آزمون نیستند. مکتب های فلسفی خردگرا نیز که امور متافیزیکی را میپذیرند، هیچ ملاک و معیار قابل بررسی برای نظر خود ندارند زیرا به روشهای نظری و عقل تکیه دارند. درحالیکه پراگماتیسم، امور متافیزیکی را نیز با اصالت دادن به عمل و بررسی سودمند بودن یا نبودن تجربههای دینی، قابل بررسی و صدق و کذب میداند.
آثار ویلیام جیمز
مهمترین آثار ویلیام جیمز را در فهرست زیر آوردهایم. در ادامه مطلب، توضیح مختصری درباره برخی از آنها قرار دادهایم تا بتوانید برای مطالعه یا تحقیقات خود از آنها استفاده کنید.
- اصول روانشناسی
- پراگماتیسم
- تنوع تجربه های دینی
- جهان کثرت گرا
- واکنش طبیعی
- خداباوری
- جاودانگی انسان
- آیا زندگی ارزش زیستن دارد؟
- جاودانگی انسان
در ادامه، توضیحی کوتاه درباره پنچ اثر مهمتر ویلیام جیمز یعنی اصول روانشناسی، پراگماتیسم، تنوع تجربههای دینی، اراده معطوف به باور و جهان کثرتگرا آوردهایم.
اصول روانشناسی
اولین اثر جیمز، اصول روانشناسی «The Principles of Psychology» است که در دو جلد و طی دوازده سال نوشته شده است. جیمز پس از مدتی، نسخهای خلاصهتر از این کتاب را در یک جلد، منتشر کرد. این اثر شامل هشت سخنرانی او درباره روانشناسی و دیدگاههای او در زمینه علم روانشناسی است.
پراگماتیسم
نام کتاب مهم دیگر جیمز، پراگماتیسم «Pragmatism» است. این اثر که مجموعه سخنرانیهای جیمز از سال ۱۹۰۶ تا ۱۹۰۷ است، فلسفه فکری او و بنیان اندیشههای او را در بر گرفته است. بهطور خلاصه میتوانیم بگوییم ویلیام جیمز در پراگماتیسم چنین بیان میکند که هر باوری سودمند باشد نباید کنار گذاشته شود. یعنی او چیزی را حقیقت میداند که بتواند دارای سودی باشد.
تنوع تجربههای دینی
کتاب «The varieties of Religious Experience»، مجموعهای از سخنرانیهای جیمز در سالهای ۱۹۰۱ و ۱۹۰۲ است و اثری کلاسیک در حوزه دینپژوهی محسوب میشود. او در این اثر، دین را محدود به مذاهبی چون اسلام، مسیحیت، بودایی و... نمیداند بلکه هر تفسیر بنیادی از حیات را مذهب و دین میداند و به دنبال بازتعریف کردن مذهب و امور مذهبی برای بشر است.
اراده معطوف به باور
ویلیام جیمز در کتاب اراده معطوف به عقیده «The Will to Believe»، نگرانی خود را درباره استفاده از عقلانیت برای توجیه ایمان دینی بیان میکند. از نظر او در دین، باید باوری را بدون شواهد قبلی بپذیریم.
جهان کثرتگرا
جیمز در کتاب جهان کثرت گرا «A Pluralistic Universe» به بیان مبنای مابعدالطبیعی خود برای نگرش راجع به خدا می پردازد.
جمع بندی
در این مطلب از مجله فرادرس توضیح دادیم ویلیام جیمز کیست و چه تأثیری در جهان علم داشته است. همچنین نظریه های ویلیام جیمز فیلسوف درباره دین، خدا، حقیقت، روانشناسی و... را به طور کامل و خلاصه بیان کردیم. با مطالعه این مطلب میتوانید با زندگی نامه ویلیام جیمز، آثار و مبنای فکری او و پراگماتیسم ویلیام جیمز آشنا شوید.