مراحل خودشناسی چیست؟ – معرفی ۵ مرحله از دیدگاه روانشناسی


منظور از «خودشناسی» (Self Knowledge) در روانشناسی، اطلاعات واقعی و معتبری است که هریک از ما در مورد خودمان داریم. این اطلاعات دربرگیرنده احساسات، ویژگیهای شخصیتی، روابط، الگوهای رفتاری، نظرات، باورها، ارزشها، نیازها، اهداف، ترجیحات و هویت اجتماعی ما است. شناخت ویژگیهای ظاهری، مقایسه خود با دیگران و دیدن خود از چشم آنها، تامل در خود و خودادراکی ازجمله مهمترین مراحل خودشناسی در روانشناسی هستند. در این مطلب از مجله فرادرس، توضیح میدهیم مراحل خودشناسی چیست و مثالهای آن چه هستند.
پس از بررسی مراحل شناخت خود از دید کلی، مراحل خودشناسی را از دیدگاه یونگ بررسی میکنیم و در گام بعدی، در مورد سطوح ایگو در نظریه روانشناسی تحلیل رفتار متقابل میرویم. در ادامه، در مورد اهمیت خودشناسی و تفاوت آن با خودآگاهی یاد میگیریم. در گام بعدی راه های رسیدن به خودشناسی را بیان میکنیم و در پایان در مورد موانع این مسیر توضیح میدهیم.
مراحل خودشناسی چیست؟
در رویکردها و نظریههای مختلف روانشناسی، تعاریف مختلفی از «خود» (Self) وجود دارد و به همین دلیل، تعریف خودشناسی و مراحل آن از دیدگاه روانشناسان کاملا ثابت نیست و مفاهیم متنوعی را شامل میشود. صرفنظر از گستردگی این مفاهیم، فرایند خودشناسی در روانشناسی، شامل مراحل زیر است:
- شناخت «جهان فیزیکی» (Physical World): شناخت ویژگیهای ملموس فیزیکی و ظاهری.
- انجام «مقایسههای اجتماعی» (Social Comparisons): مقایسه خود با دیگران برای درک بهتر جایگاه خود.
- انجام «دروننگری» (Introspection): نگاه به درون برای بررسی افکار، احساسات و رفتارها.
- «ارزیابیهای بازتابی» (Reflective Appraisals): دیدن خود از دریچه نگاه دیگران.
- «خودادراکی» (Self Perception): نتیجهگیری از رفتارها و واکنشهای خود در موقعیتهای مختلف زندگی.
بهطور کلی، خودشناسی ناشی از دو منبع «اندیشیدن در مورد خود» (Self Reflection) و ارزیابی نتایج «فرایندهای اجتماعی» (Social Processes) است. به بیان بهتر، همه ما از طریق تامل عمیق در درون خود و اطلاعاتی که از زندگی در اجتماع به دست میآوریم، میتوانیم به خودشناسی برسیم.
برای آشنایی هرچه بیشتر با راههای خودشناسی، پیشنهاد میکنیم فیلم آموزش خودشناسی و ساخت نگرش نو از فرادرس را مشاهده کنید. لینک این فیلم را در بالا قرار دادهایم.

برای درک بهتر مفهوم خودشناسی، به مثالهای زیر توجه کنید:
- شما احساسات خود را درک میکنید و میدانید در هر لحظه چه احساسی دارید.
- شما از ناامنیها و مکانیزمهای مقابلهای خود آگاه هستید.
- شما باورهای خود را مستقل از دیگران میشناسید.
- شما میدانید انجام چه کارهایی برای شما لذتبخش است و برای آنها زمان میگذارید.
- شما از نقاط ضعف و قوت خود کاملا آگاه هستید.
- شما محدودیتهای خود را میشناسید و میدانید چه زمانی برای دیگران حدومرز تعیین کنید.
- شما در شرایط سخت، کنترل بهتری روی رفتار خود دارید.
- شما خود را با تمام ویژگیهای مثبت و منفی بدون قضاوت میپذیرید.
در ادامه در مورد هریک از مراحل خودشناسی در روانشناسی توضیح میدهیم تا درک کنید نقش هریک از مراحل خودشناسی در درک بهتر خود چیست و این مراحل چگونه به شناخت بهتر ویژگیها کمک میکنند.
شناخت جهان فیزیکی
«جهان فیزیکی» شامل همه مواردی است که هر فرد در جهان اطراف خود به وسیله حواس پنجگانه بینایی، چشایی، شنوایی، لامسه و بویایی با مشاهده و تجربه مستقیم دریافت میکند. در حوزه خودشناسی، این شناخت به اطلاعات فیزیکی مانند قد، وزن و ویژگیهای ظاهری دیگر مانند رنگ چشم محدود میشود.
در حقیقت در مراحل ابتدایی خودشناسی، فرد ابتدا به اطلاعات و ویژگیهای پایهای و ملموس در مورد خودش توجه میکند و از این اطلاعات برای طی کردن مراحل بعدی خودشناسی استفاده میکند.
برای مثال اینکه فرد بداند قد و وزن او بلند است یا کوتاه یا رنگ چشمانش قهوهای یا سبز است، به او کمک میکند بداند بدنش چگونه با محیط تعامل میکند و چه مزایا، محدودیتها و قابلیتهای فیزیکی دارد.

انجام مقایسههای اجتماعی
در «مقایسههای اجتماعی» فرد از طریق مقایسه خود با دیگران، به شناختی در مورد خودش میرسد. بر اساس نظریه مقایسههای اجتماعی، تمایل افراد به ارزیابی افکار و مهارتها باعث میشود رفتارها، دستاوردها و نظرات خود را با دیگران مقایسه کنند چون نتیجه این مقایسه به آنها کمک میکند خود را بیشتر بشناسند و جایگاه خود را در جهان بهتر تعریف کنند.
انواع مقایسههای اجتماعی
مقایسههای اجتماعی به دو دسته زیر تقسیمبندی میشوند:
- «مقایسههای اجتماعی روبهبالا» (Upward Social Comparisons): در این حالت خود را با کسانی که فکر میکنیم از ما بهتر یا بالاتر هستند، مقایسه میکنیم. این نوع مقایسه بیشتر روی ارتقای وضعیت فعلی یا سطح توانمندیهایی که داریم، متمرکز است.
- «مقایسههای اجتماعی روبهپایین» (Downward Social Comparisons): در حالت بعدی، خود را با افرادی که به نظرمان از ما بدتر یا پایینتر هستند، مقایسه میکنیم. هدف این نوع مقایسه اجتماعی، بیشتر این است که احساس بهتری نسبت به خود، توانمندیها و ویژگیهای شخصیتی خود پیدا کنیم.
برای مثال، فردی که تازه یادگیری پیانو را آغاز کرده خود را با یک پیانیست حرفهای مقایسه میکند تا انگیزه بگیرد و تا سطوح بالاتر پیشرفت کند. در مثال مقایسههای اجتماعی روبهپایین، فردی که جایگاه دوم را در مسابقات به دست آورده است، خود را با جایگاههای پایینتر مقایسه میکند تا به احساس رضایت از دستاوردهای خود برسد.
دروننگری
گام بعدی در خودشناسی از نگاه روانشناسی، مربوط به «دروننگری» است و منظور از آن مشاهده و زیر نظر گرفتن درونی افکار، احساسات، انگیزهها و آرزوها است. دروننگری ارتباط بسیار نزدیک و تنگاتنگی با خودشناسی دارد. برای درک بهتر این مفهوم، تصور کنید از خیابان به نمای بیرونی یک خانه نگاه میکنید. در این مشاهده، احتمالا فقط حیاط و در و پنجره خانه را میبینید.
واضح است که اگر وارد خانه شوید میتوانید تمام اتاقها، وسایل و هر چیز دیگری را که در خانه وجود داشته باشد، ببینید و درک بهتری از نمای داخلی خانه به دست بیاورید.

مزایا و محدودیتهای دروننگری
در فرایند دروننگری، دقیقا همین اتفاق رخ میدهد. دروننگری و نقش آن در خودشناسی، با مزایا و معایبی همراه است که در جدول زیر به آنها اشاره کردهایم:
مزایای دروننگری | محدویتها و معایب دروننگری |
درک علت بسیاری از احساسات و افکار | «تعصب و سوگیری» (Bias) |
کمک به برقراری ارتباط بین تجربهها و رفتارهای گذشته | «نشخوار فکری» (Rumination) |
تقویت مهارت همدلی با دیگران | «ذهنیگرایی» (Subjectivity) |
بهطور کلی، مرحله دروننگری برای خودشناسی اغلب با کمک روشهای زیر انجام میشود:
- پرسیدن سوالات مرتبط با «چیستی» بهجای «چرایی»
- انجام تمرینهای ذهنآگاهی و مهارت حضور در لحظه مانند روزمرهنویسی و مدیتیشن
- کنجکاوی بیشتر در مورد خود
- سپری کردن زمان با خود و دوری کردن از عوامل حواسپرتی
در ادامه توضیح میدهیم دو مرحله مهم دیگر در مراحل خودشناسی چیست و هرکدام چطور به شناخت بهتر فرد نسبت به خودش کمک میکنند.
ارزیابیهای بازتابی
مفهوم «ارزیابیهای بازتابی» به این واقعیت اشاره میکند که بخشی از شناختی که ما انسانها نسبت به خودمان به دست میآوریم، از دریچه چشم دیگران است. به بیان بهتر، تصور و شناخت ما از خودمان، بر اساس نظرات، قضاوتها و برداشتهای دیگران از ما شکل میگیرد.
این مفهوم اولین بار با عنوان تئوری «خود آیینهای» (Looking-glass Self) بیان شد. این فرایند سه مرحله مبتنی بر تصور دارد که در فهرست زیر به آنها اشاره کردهایم:
- ما تصور میکنیم که توسط دیگران دیده میشویم.
- ما تصویر میکنیم که افراد دیگر خصوصیات و ویژگیهای ما را ارزیابی میکنند.
- تصوری که از ارزیابی دیگران به دست میآوریم در ما احساس خوب یا بدی ایجاد میکند و همین موضوع پایه و اساس قضاوت ما نسبت به خودمان را شکل میدهد.
برای مثال، وقتی معلم و همکلاسیهای فرد از مهارتهای ارائه یک دانشآموز در کلاس تعریف میکنند، این ذهنیت در او شکل میگیرد که مهارتهای ارتباطی و ارائه قوی دارد.

خودادراکی
مرحله بعدی برای خودشناسی، به «خودادراکی» مربوط است. در خودادراکی، فرد با مشاهده رفتارها و واکنشهای خود، به درک بهتری نسبت به خود میرسد. به بیان بهتر، فرد با خودادراکی بهجای اینکه بهطور مستقیم از افکار و احساسات خود آگاهی پیدا کند، از رفتارهایی که در عمل و در موقعیتهای مختلف زندگی بروز میدهد، به نتیجهگیری میپردازد.
برای مثال، فردی که بهطور مکرر ورزش میکند ممکن است اینطور نتیجه بگیرد که «من ورزش را دوست دارم!» حتی اگر این احساس را از ابتدا در وجود خود متوجه نشده باشد. در مثالی دیگر تصور کنید که در اغلب موقعیتهای استرسزا و حساس عصبی میشوید. این برداشت و درک ذهنی شما نسبت به این موضوع باعث میشود روشهای آرامسازی و تنفس عمیق را یاد بگیرید تا بتوانید عملکرد بهتری در زمان داشتن استرس از خود نشان دهید.
علاوه بر مراحل خودشناسی که تا این بخش بررسی کردیم، میتوان از رویکردهای درمانی و «تراپی شناختی رفتاری» (Cognitive-Behavioral Therapy | CBT) و تکنیکهای مبتنی بر ذهنآگاهی و تقویت هوش هیجانی بهعنوان مراحل و زمینههای کمککننده به فرایند خودشناسی نام برد.
با توجه به مواردی که تا این بخش گفته شد، حتما قبول دارید که خودشناسی از ترکیب شناسایی جهان فیزیکی، اجتماعی و روانشناسی به دست میآید.
شناخت بهتر خود با آموزشهای فرادرس
در بخش قبلی توضیح دادیم مراحل خودشناسی چیست و هریک از این مراحل چگونه به کسب شناخت بهتر از خود کمک میکنند. خودشناسی فرایندی است که به درک عمیقتری از خود، احساسات، افکار، انگیزهها و رفتارها منتهی میشود. این شناخت به افراد کمک میکند در زندگی خود آگاهانهتر عمل کنند و به رشد شخصی دست یابند. برای اینکه خودتان را بهتر بشناسید، از روشهای زیر کمک بگیرید:
- تامل و دروننگری
- نوشتن خاطرات
- انجام تستهای شخصیتشناسی
- مشاهده رفتارها و واکنشها
- گفتگو کردن با افراد نزدیک
- مطالعه و یادگیری
- انجام تمرینات ذهنآگاهی
اگر به آشنایی اصولی با مراحل و راههای خودشناسی علاقهمند هستید، پیشنهاد میکنیم از آموزشهای فرادرس در حوزه روانشناسی و توسعه فردی استفاده کنید. در فهرست زیر نام چند عنوان آموزشی مهم را ذکر کردهایم:
- فیلم آموزش خودشناسی و ساخت نگرش نو از فرادرس
- فیلم آموزش استعدادیابی و شناخت توانمندیها از فرادرس
- فیلم آموزش مدیریت احساسات بههمراه نکات کاربردی از فرادرس
- فیلم آموزش مدیریت مشکلات زندگی و تقویت مهارت تابآوری در فرادرس
- فیلم آموزش مدیریت خشم بههمراه نکات کاربردی از فرادرس
- فیلم آموزش مهارت حل مساله و تصمیمگیری از فرادرس

همچنین، برای دسترسی به آموزشهای بیشتر، پیشنهاد میکنیم به دو صفحه زیر مراجعه کنید:
- مجموعه فیلم آموزش توسعه مهارت فردی بهصورت جامع و کاربردی از فرادرس
- مجموعه فیلم آموزش روانشناسی از دروس دانشگاهی تا کاربردی از فرادرس
در بخش بعدی، توضیح میدهیم مراحل خودشناسی در نظریه TA چیست و چه مولفههایی دارد.
مراحل خودشناسی از دیدگاه تحلیل رفتار متقابل چیست؟
در سال ۱۹۵۰، دکتر «اریک برن» (Eric Berne) رواندرمانگر کانادایی، مدل «تحلیل رفتار متقابل» (Transactional Analysis | TA) را ابداع کرد. موضوع اصلی این مدل به این ایده میپرداخت که شخصیت همه ما انسانها را میتوان در سه «حالت شخصیتی ایگو» (Ego State) به شکل زیر دستهبندی کرد:
- «ایگوی والد» (Ego Parent)
- «ایگوی بالغ» (Adult Ego)
- «ایگوی کودک» (Child Ego)
هریک از این حالتهای شخصیتی ایگو، شامل مجموعهای از رفتارها، افکار و احساسات هستند. فروید ایگو را بهصورت زیر تعریف میکند:
«ایگو» یا «من» به بخشی از شخصیت انسان گفته میشود که بین «تمایلات غریزی» یا «اید» (Id)، «وجدان اخلاقی» یا «سوپرایگو» (Superego) و «واقعیت» (Reality) تعادل برقرار میکند. در حقیقت ایگو مانع از عمل کردن بر اساس امیال اخلاقی ما میشود و به ما کمک میکند بهشکلی قابلقبول و منطقی به این نیازها و امیال پاسخ دهیم.
با در ذهن داشتن مفهوم ایگو، به توضیح حالات شخصیتی ایگو میپردازیم چون آشنایی با آنها کمک میکند انگیزهها و محرکهای رفتاری خود را در ارتباط با دیگران تشخیص دهیم. این موضوع با کمک به خودشناسی، به تنظیم احساسات و تصمیمگیری مطابق با ارزشها و باورها، کمک میکند.
شناخت ایگوی والد یا ایگو پرنت
ایگوی والد یا ایگو پرنت، به بخشی از شخصیت انسان گفته میشود که افکار، رفتارها و ارزشهای والد، سرپرست و جامعه پیرامون او را در طول دوران کودکی به کار میگیرد. ایگوی والد را به دو دسته زیر تقسیم میکنند:
- «والد پرورشگر» (Nurturing Parent): این جنبه از ایگوی والد حمایتگر، مراقب و محافظتکننده است و رفتارهای مثبت و محبتآمیزی را که در دوران تربیت از والد خود یاد گرفتهایم، بروز میدهد. برای مثال، زمانیکه دوست مضطرب خود را آرام یا راهنمایی میکنیم، در واقع از طرف والد پرورشگر هدایت میشویم.
- «والد منتقد» (Critical Parent): این جنبه از ایگوی والد، کنترلگر، قضاوتگر و دستوردهنده است و قوانین، انتقادها و انتظاراتی را که در ما درونی شده است، بازتاب میدهد. برای مثال، زمانیکه نسبت به شرایط بیشازحد انتقاد میکنیم یا قوانین سختگیرانهای در انجام کارها به کار میگیریم، به احتمال زیاد از سوی والد منتقد هدایت میشویم.

شناخت ایگوی بالغ یا ایگو ادالت
ایگوی بالغ یا ایگو ادالت بخش منطقی و عاقل شخصیت ما است. ایگوی بالغ به ما کمک میکند اطلاعات را واقعبینانه و بیطرفانه ببینیم، موقعیتها بر اساس واقعیتهای موجود ارزیابی کنیم و مستقل از سوگیریهای احساسی ایگوی والد و ایگوی فرزند، تصمیمگیری کنیم.
برای مثال، زمانی که نقاط مثبت و منفی یک تصمیم را میسنجیم، به چالشها و موقعیتهای دشوار با آرامش پاسخ میدهیم و مشکلات را بر اساس شواهد موجود یا دلایل منطقی حل میکنیم، در حقیقت توسط ایگوی بالغ هدایت میشویم.
ایگوی بالغ برای برقراری ارتباطات موثر با دیگران و تصمیمگیری اصولی ضرورت دارد و به ما کمک میکند با رویکردی واضح و معقول زندگی کنیم.
شناخت ایگوی کودک یا ایگو چایلد
ایگوی کودک یا ایگو چایلد، افکار، احساسات و رفتارهایی را بروز میدهد که ما بهعنوان یک کودک تجربه میکنیم. بخش احساسی و خودجوش شخصیت ما که از اولین سالهای زندگی شکل میگیرد. ایگوی فرزند نیز به دو دسته تقسیم میشود:
- «کودک آزاد» (Free Child): جنبه بازیگوش، خلاق و بیپروای وجود افراد که رفتارهای شیطنتآمیز، کنجکاو و فیالبداهه کودکان را بروز میدهد. برای مثال، زمانیکه خود را درگیر فعالیتهای سرگرمکننده میکنیم، از خود خلاقیت نشان میدهیم یا با اشتیاق کارهای جدید را تجربه میکنیم، ایگوی کودک ما را هدایت میکند.
- «کودک تطبیقپذیر» (Adapted Child): این جنبه به رفتارها و احساساتی اشاره میکند برای مقابله با خواسته و انتظارات اقتدارطلبانه افراد بالاتر از خودمان بروز دادهایم. مطیع بودن، نافرمانی کردن یا ترسیدن، بسته به تجربیاتی که در دوران کودکی داشتهایم، ازجمله این رفتارها و احساسات است. برای مثال، وقتی در مواجهه با انتظارات جدید مضطرب میشویم یا نسبت به انتقادات دیگران در حالت دفاعی فرو میرویم، احتمالا توسط ایگوی کودک تطبیقپذیر هدایت میشویم.

تشخیص نوع ایگویی که با آن در موقعیتهای مختلف رفتار میکنیم به ما کمک میکند نسبت به خودمان آگاهی بیشتری پیدا کنیم. این خودآگاهی در فهم ریشه و علت رفتارها و واکنشهای بسیار موثر است و به این ترتیب سریعتر میتوانیم الگوهای ناسالم رفتاری خود را شناسایی کنیم.
برای مثال، وقتی با کمی دروننگری متوجه میشویم که اغلب اوقات انتقادگر و خشن نسبت به خودمان رفتار میکنیم، میفهمیم که ایگوی والد در رفتار ما غالب است و میتوانیم با همدلی بیشتر نسبت به خود، از شدت آن کم کنیم. حال که میدانید سطوح ایگو در مراحل خودشناسی چیست، نوبت به بررسی مسیر خودشناسی از دیدگاه یونگ میرسد.
مراحل خودشناسی از دیدگاه یونگ چیست؟
«کارل گوستاو یونگ» (Carl Gustav Jung) روانشناس مطرح سوئیسی در بخشی از نظریه تحلیلی خود، مفهومی به نام «تفرد» (Individuation) را معرفی کرده است. تفرد به فرایندی گفته میشود که در آن فرد جنبههای مختلف خود وجودی را در کنار هم قرار میدهد تا به وجودی یکپارچه دست پیدا کند.
برای آشنایی بیشتر با نظریههای مرتبط با الگوها و سبکهای مرتبط در علم روانشناسی، پیشنهاد میکنیم فیلم آموزش روانشناسی شخصیت بههمراه نکات کاربردی در فرادرس را مشاهده کنید.
این وجود یکپارچه هویت کاملتر و معتبرتری دارد و فرد با رسیدن به آن میتواند به هوشیاری و آگاهی بیشتری نسبت به خود دست پیدا کند. فرایند تفرد از سه گام اصلی تشکیل شده است که با سه مرحله اصلی رشد و ارتقای روانی مطابقت کامل دارند:
- شناخت و تشخیص سایههای وجودی
- شناخت آنیما آنیموس
- ارتقای خود
در ادامه در مورد هرکدام بیشتر توضیح میدهیم.

۱. شناخت سایههای وجودی
«کهنالگوی سایه» (Shadow Archetype) سایه نماینده تمام ویژگیها و خصوصیات شخصی است که نسبت به آنها بیتوجه هستیم یا انکار میکنیم یا سرکوبشان میکنیم. به بیان ساده، سایهها بخشهای ناخودآگاه و سرکوبشده شخصیت افراد هستند.
یونگ معتقد است ما انسانها بهطور ذاتی سایهها و بخشهای تاریک وجودمان را انکار میکنیم چون با باورهای شخصی ما یا معیارهای جامعهای که در آن زندگی میکنیم، سازگاری ندارند.
اولین مرحله خودشناسی در نظریه تفرد، شناخت این سایهها و ادغام آنها با سایر ویژگیهای شخصیتی ما است چون در واقع با پذیرش همه این سایهها است که میتوانیم به وجودی یکپارچه برسیم. پس در اولین گام، یونگ معتقد است باید سایههای وجودی خود را بشناسیم، با آنها مواجه شویم و آنها را بپذیریم.
۲. شناخت آنیما و آنیموس
در این مرحله خودشناسی از دیدگاه یونگ، فرد با جنبههای زنانه و مردانه وجود خود آشنا و مواجه میشود که عبارتاند از:
- آنیما: جنبهها و ویژگیهای زنانه شخصیت و وجود مردان.
- آنیموس: جنبهها و ویژگیهای مردانه شخصیت و وجود زنان.
یونگ باور داشت که کهنالگوهای آنیما-آنیموس همراهان همیشگی و درونی ساختار روانی مردان و زنان هستند و ادغام آنها در وجود افراد از ادغام سایهها دشوارتر است. همچنین در نتیجه آشنایی با آنها، افراد به طرف ناخوداگاه جمعی که فراتر از فرد است، هدایت میشوند.

۳. کشف خود
خود از دیدگاه یونگ، کهنالگوی یکپارچگی و اتحاد است و بهعنوان هسته اصلی شخصیت انسان در نظر گرفته میشود. تصور جهانی کهن الگوی خود معمولا بهصورت مرد یا زنی پیر دانا یا انسانی فرزانه نمایش داده میشود. یونگ مفهوم اصلی خود را از فلسفه هندو دریافت کرده است و آن را بهصورت کلیت یک روان کامل تعریف و از ایگو کاملا جدایش میکند.
بنابراین، یونگ معتقد بود که فرایند خودشناسی کامل و رشد شخصیت از مسیر تفرد میگذرد و افراد باید بتوانند بین بخشهای مختلف وجود خود هماهنگی و یکپارچگی ایجاد کنند تا اولین گام را در مسیر خودشناسی و توسعه فردی بردارند.
حال که میدانید در روانشناسی یونگ مراحل خودشناسی چیست و چگونه تعریف میشود، لازم است کمی در مورد اهمیت شناخت خود توضیح دهیم.
در بخشهای قبلی توضیح دادیم مراحل خودشناسی در نظریه تحلیلی یونگ چیست و هرکدام چه اهمیتی دارند. در ادامه در مورد اهمیت خودشناسی نکاتی را بیان میکنیم.
اهمیت خودشناسی چیست؟
در توضیح اینکه مراحل خودشناسی چیست، به این نکته اشاره کردیم که خودشناسی زیربنای رشد و توسعه فردی است. در بیانی دقیقتر، خودشناسی برای عملکرد سالم و بدون اشکال همه ما ضروری است چون شناخت خوب از خود باعث میشود تصمیمگیریهای واقعبینانهتری در موقعیتهای کلیدی زندگی مانند انتخاب شریک زندگی، مسیر تحصیلی و شغلی و حتی محل و سبک زندگی خود داشته باشیم.

در فهرست زیر به چند مورد از مزایای مهم خودشناسی از دیدگاه روانشناسی اشاره کردهایم:
- برآوردن کردن میل به یادگیری و کسب تجربه
- جلوگیری از بروز اختلاف بین تصورات ما از خودمان و تصورات دیگران از ما
- رها شدن از فکر و هوسهای غیرمنطقی ضمیر ناخودآگاه
- آسان کردن پاسخهای پیشگیرانه بهجای پاسخهای آنی و لحظهای
- زمینهسازی مسیر توسعه فردی و ایجاد تغییرات مثبت
در حقیقت خودشناسی باعث میشود نسبت به افکار، احساسات و واکنشهای خود نوعی شک مثبت و سازنده پیدا میکنیم. وقتی خودشناسی بیشتری داریم کمتر احساس ناامیدی میکنیم، نسبت به خود و دستاوردهایی که داریم اطمینانخاطر بیشتری پیدا میکنیم و استرس کمتری را در مراحل مختلف زندگی تجربه میکنیم. بهعلاوه، یاد میگیریم مسئولیت احساسات خود را برعهده بگیریم و همدردی و همدلی بیشتری نسبت به اطرافیان نشان دهیم.
راه های رسیدن به خودشناسی
پرسش «من که هستم؟» موجی از افکار، احساسات و عواطف را برای همه ما به همراه میآورد. اما اگر نتوانیم پاسخ درستی برای آن بیابیم، در پیدا کردن هدف و معنا برای زندگی دچار مشکل میشویم و احساس سردرگمی و گمگشتگی میکنیم. اگر واقعبینانه به مفهوم خودشناسی نگاه کنیم، سفری مداومالعمر و هیجانانگیز است که از زمان تولد تا مرگ ادامه پیدا میکند.
بهطور کلی همه تکنیکها و ابزارهای رسیدن به خودشناسی، در سه دسته زیر قرار میگیرد:
- انجام تمرین خودآگاهی
- کاوش کردن و شناخت ويژگیها و تیپ شخصیتی
- توجه به نیازها و خواستههای فردی
در ادامه در مورد هرکدام بیشتر توضیح میدهیم. همچنین لازم است به این نکته اشاره کنیم که هریک از ما باید با توجه به ویژگیهای فردی خود، موثرترین روش خودشناسی را پیدا کنیم.
تمرین خودآگاهی
اولین راه رسیدن به خودشناسی، رسیدن به خودآگاهی است. منظور از خودآگاهی، توانایی شناخت و درک احساسات، افکار و رفتارهایی است که در موقعیتهای مختلف زندگی از خودمان بروز میدهیم. با تمرین خودآگاهی میتوانیم رفتارها و احساسات خودآگاه و ناخودآگاه خود را بشناسیم و بهشکل موثرتری با آنها مواجه شویم.
در جدول زیر به موثرترین اصول و روشهای خودآگاهی اشاره کردهایم:
- صداقت با خود برای پذیرش جنبههای مختلف شخصیت
- تامل در خود و پرسیدن سوالات دقیق و عمیق مانند «من از انجام چه کارهایی لذت میبرم؟»، «رویاهای من چه هستند؟» و ...
- مدیتیشن و «تمرینات ذهنآگاهی» (Mindfulness) برای حضور داشتن در لحظه
- توجه به صداها و گفتگوهای درونی و درک بهتر واکنشها و رفتارها
- بازخورد گرفتن از اطرافیان قابلاعتماد
- خاطرهنویسی روزانه
- نوشتن اهداف و دستاوردها
- آگاهی بر ویژگیهای فیزیکی بدن و پذیرش آنها

برای مثال، فرض کنید شخصی با شنیدن موسیقی پسزمینه در حال پخش در مهمانی، احساس ناراحتی میکند و عصبی میشود. او پس از مدتها با تمرینهای خودآگاهی، به یاد میآورد که در دوران کودکی، زمانیکه والدین او با هم بحث میکردند، این موسیقی در خانه شنیده میشده است. این خودآگاهی به فرد کمک میکند منبع استرس خود را بشناسد و آن را بهتر مدیریت کند.
در مطلب زیر از مجله فرادرس، بهطور کامل در مورد راهکارهای رسیدن به خودآگاهی توضیح دادهایم:
کاوش کردن و شناخت ويژگیها و تیپ شخصیتی
گام بعدی در خودشناسی، شناخت خصوصیات و تیپ شخصیتی است. با کشف اینکه به کدام تیپ شخصیتی تعلق دارید، میتوانید ویژگیهای اصلی خود را بهتر بشناسید. به این ترتیب روابط بهتری با اطرافیان برقرار میکنید و استرسها و چالشهای خود را بهتر مدیریت میکنید.
در جدول زیر به مهمترین اصول این کار اشاره کردهایم.
مشخص کردن نقشهای زندگی روزمره برای درک بهتر اولویتها | پدر یا مادر، دوست، رهبر تیم، همکار و ... |
بررسی عناصر اصلی شخصیتی برای رسیدن به درک بهتر از خود | ارزشها، علاقهمندیها، خلقوخو، فعالیتها، اهداف زندگی، نقاط قوت |
استفاده از تستهای خودشناسی و ارزیابی شخصیت | - تست شخصیتی مایرز-بریگز یا MBTI - تست شخصیتی اینیاگرام - تست شخصیتی نئو |
توجه به نیازها و خواستههای فردی
گام آخر و مهم دیگر در خودشناسی، توجه به نیازها و خواستههای فردی است. واضح است که وقتی افسرده، خسته یا سردرگم هستید، نمیتوانید بهخوبی روی شناخت ویژگیها و خصوصیاتی که دارید تمرکز کنید. برای آشنایی با اقدامات مهم زندگی سالم، پیشنهاد میکنیم فیلم آموزش رایگان سبک زندگی سالم از فرادرس را مشاهده کنید. لینک این فیلم در زیر قرار گرفته است:
در فهرست زیر به چند نکته مهم در این خصوص اشاره کردهایم:
- مراقبت کردن از خود برای مدیریت و کنترل بهتر استرس با ورزش کردن، داشتن خواب کافی در طول روز، رژیم غذایی سالم و استراحت و آزاد کردن فکر.
- برقراری تعادل بین کار و زندگی برای جلوگیری از فرسودگی با تعیین حد و مرز بین کار و زندگی شخصی.
- مرزبندی روابط با اطرافیان برای درک بهتر محدویتها با تقویت مهارت نه گفتن و تمرکز روی رضایت شخصی بهجای جلب رضایت دیگران.
موانع مهم در مسیر خودشناسی
شناخت بهتر خود در نهایت به تغییرات مثبت و تسلط بر جنبههای مختلف زندگی منتهی میشود. پس از آشنایی با کوچکترین انگیزهها، ترسها و خواستهها، بهتر میتوانیم احساسات خود را کنترل کنیم که این موضوع به برقراری روابط بهتر با اطرافیان و غلبه کردن بر چالشهای زندگی کمک میکند. با مشاهده فیلم آموزش شیوههای تغییر در زندگی از فرادرس، میتوانید با روشهای اصلاح الگوهای رفتاری آشنا شوید. لینک این فیلم در زیر قرار گرفته است.
با این وجود رسیدن به شناخت عمیق از خود چندان آسان نیست و چند مانع مهم در این مسیر وجود دارد که عبارتاند از:
- شناخت «نقاط کور» (Blind Spots)
- «فریب دادن خود» (Self-deception)
- «محرکهای ایجادکننده تعارض» (Conflict Triggers)
در ادامه در مورد هرکدام از این موارد توضیح میدهیم.

نقاط کور
منظور از نقاط کور، فرایندهای ناخودآگاهی هستند که بر نحوه دسترسی ما به خودشناسی و شکل دادن به آن تاثیر میگذارند ولی از دید خود ما پنهان میمانند. این نقاط کور روی روابط ما با دیگران، تصمیمگیری و رشد فردی تاثیرگذارند و درک آنها بخش مهمی از خودآگاهی و رشد شخصی است.
در فهرست زیر به چند مورد از این نقاط کور اشاره کردهایم:
- همیشه دیر رسیدن به قرارهای ملاقات و جلسات
- توجه نکردن به اثر حرف و رفتار خود روی دیگران
- دفاع نکردن از حق خود در گفتگوها بهدلیل ترس از تعارض
- همیشه بله گفتن به دیگران حتی در صورت راضی نبودن
فریب دادن خود
منظور از خودفریبی، نوعی تفکر امیدوارانه است. در خودفریبی، ما آنچه را که میخواهیم باور کنیم، بدون داشتن دلایل محکم و منطقی باور میکنیم. تعصب و سوگیری بهعنوان وزنههای تقویتکننده خودفریبی عمل میکنند.
محرکها و انگیزههای ایجادکننده تعارض
محرکهای ایجادکننده تعارض کلمات یا رفتارهای دیگران هستند که از نظر ما توهینآمیز تلقی شده و میتوانند باعث تعارض و اختلاف شوند. بسیاری از روانشناسان باور دارند توهینآمیز بودن این موارد از نظر فرد، نتیجه التیام نیافتن تروماها و آسیبهای گذشته هستند.
تفاوت خودشناسی و خودآگاهی چیست؟
در توضیح اینکه مراحل خودشناسی چیست، به این نکته اشاره کردیم که شناخت خود باعث میشود کنترل بیشتری روی زندگی خود داشته باشیم. اغلب افراد اینطور تصور میکنند که خودشناسی و خودآگاهی به یک مفهوم مشترک اشاره دارند. با اینکه این دو مفهوم ارتباط تنگاتنگی با یکدیگر دارند ولی از دیدگاه روانشناسی با یکدیگر متفاوت هستند.
برای آشنایی با مهارت خودآگاهی، پیشنهاد میکنیم فیلم آموزش رایگان چگونه به خودآگاهی برسیم از فرادرس را مشاهده کنید. لینک این فیلم در زیر قرار گرفته است:
خودشناسی شامل به دست آوردن اطلاعاتی در مورد تمایلات و خواستههای شخصی افراد است. برای مثال شناخت وضعیت عاطفی، ویژگیهای شخصیتی و الگوهای رفتاری همگی زیرمجموعه خودشناسی قرار میگیرند. خودآگاهی از دیدگاه بسیار از روانشناسان در حقیقت بخش ابتدایی یا نقطه شروع خودشناسی است.
در تعریفی ساده، خودآگاهی را میتوان به صورت فرایند آگاهی پیدا کردن از حالات روحی و افکاری که در مورد آن حالت روحی در ذهن ما ایجاد میشود، تعریف کرد که به تقویت هوش هیجانی، همدردی و مهارتهای شنیداری بسیار کمک میکند. دو مورد آخر مهارتهای ارتباطی را تقویت میکنند و باعث میشوند روابط بین فردی غنیتری با دیگران ایجاد کنیم. تفکر انتقادی و مهارت تصمیمگیری دو مهارت مهم دیگر هستند که همزمان با تقویت خودآگاهی بهبود پیدا میکنند.
جدول خلاصه نکات مربوط به مراحل خودشناسی در روانشناسی
در این مطلب از مجله فرادرس، توضیح دادیم مراحل خودشناسی چیست و مسیر شناخت خود را از دیدگاه نظریه تحلیل رفتار متقابل و روانشناسی یونگ بررسی کردیم. خودشناسی یعنی شناخت و درک کامل خود. اینکه در موقعیتهای مختلف چه احساسی داریم، نقاط و ضعف و قوت ما کداماند، چه چیزی ما را خوشحال یا ناراحت میکند و چرا به شیوه خاصی رفتار میکنیم. شناخت بهتر خود به ما کمک میکند تصمیمات بهتری بگیریم و روابط بهتری با دیگران داشته باشیم.
در جدول زیر به نکات بیانشده در این مطلب، بهطور مختصر اشاره کردهایم:
نکات مهم در مورد خودشناسی در روانشناسی | توضیح |
مراحل خودشناسی از دیدگاه روانشناسی | شناخت جهان فیزیکی، مقایسه خود با دیگران، دروننگری، ارزیابیهای بازتابی، خودادراکی |
خودشناسی از منظر تحلیل متقابل | شناخت ایگوی والد، شناخت ایگوی بالغ، شناخت ایگوی کودک |
خودشناسی از دیدگاه یونگ | شناخت سایهها، مواجهه با آنیما و آنیموس، کشف خود |
چگونه به خودشناسی برسیم؟ | تمرین خودآگاهی، شناخت تیپ شخصیتی، برآورده کردن نیازهای فردی |
موانع مهم در مسیر خودشناسی | نقاط کور، خودفریبی، محرکهای ایجادکننده تعارض |
با دنبال کردن این مراحل، میتوانید شناخت بیشتری نسبت به خودتان به دست بیاورید.