جنسیت اسامی در زبان فرانسه – توضیح به زبان ساده + مثال و تمرین
جنسیت اسامی در زبان فرانسه یکی از مقولههای مهم دستور زبان آن است. در زبان فرانسه دو جنس گرامری برای اسمها وجود دارد؛ «مذکر» (masculin) که در لغتنامهها آن را به اختصار با حرف (m) مقابل اسمها مشاهده میکنید و «مونث» (féminin) به اختصارِ (f). ما میتوانیم مونث یا مذکر بودن اسم در زبان فرانسه را با کمک پسوند یا «suffixe» دریابیم. این گرامر به ما کمک میکند که در انتخاب حروف تعریف و ساختن عبارت و جمله به زبان فرانسوی موفق عمل کنیم. به همین دلیل در ادامه این مطلب از «مجله فرادرس» اسامی مذکر و مونث و راه تشخیص آنها از یکدیگر را با کمک مثالهای متعدد، تمرین، تلفظ و ترجمه بررسی خواهیم کرد.
جنسیت اسامی در زبان فرانسه
برای آشنایی اولیه با جنسیت اسامی در زبان فرانسه، واژگان جدول زیر را مشاهده کنید که همگی از وسایل یک اتاق هستند، جنسیت هر اسم را با (nom masculin) برای مذکر و (nom féminin) برای مونث مشاهده میکنید.
جنسیت اسامی وسایل یک اتاق | |
معنی | اسم و جنسیت |
لامپ | la lampe (nom féminin) |
حوله | la serviette (nom féminin) |
تختخواب | le lit (nom masculin) |
فرش | le tapis (nom masculin) |
کیف | le sac (nom masculin) |
ساک | la valise (nom féminin) |
در ادامه این واژهها را در قالب جمله به همراه ترجمه فارسی مشاهده میکنید.
La lampe éclaire la pièce sombre.
لامپ اتاق تاریک را روشن میکند.
La serviette douce est posée sur le bord de la piscine.
حوله نرم بر روی لبه استخر قرار دارد.
Le lit confortable invite au repos après une longue journée.
تختخواب راحت پس از یک روز طولانی آدمی را به استراحت دعوت میکند.
Le tapis coloré ajoute de la chaleur à la chambre.
فرش رنگارنگ گویی گرما به اتاق بخشیده است.
Le sac en cuir est sur la chaise.
کیف چرمی بر روی صندلی قرار دارد.
La valise lourde est prête pour le voyage à venir.
ساک سنگینی برای سفر آینده آماده است.
نکته: همانطور که دیدید، حروف تعریف در زبان فرانسه در کنار اسامی کمک بسیاری به شناسایی جنسیت آن میکند. در واقع در کنار اسامی مذکر، حرف تعریف «le» و در کنار اسامی مونث حرف تعریف «la» قرار دارد.
جنس مذکر در زبان فرانسه
در جدول زیر اسامی مذکر در زبان فرانسه را با توجه به پسوند طبقهبندی کردهایم و در برای هرکدام مثالی آوردهایم.
اسامی مذکر بر اساس پسوند | |
اسم | پایانه |
le maître, le résumé, le pré | -e/-é |
le vendeur, le danseur | -eur |
le musicien, le chien | -ien |
le boucher, l’ouvrier | -(i)er |
le baron, le patron استثنا: la boisson, la façon, la liaison, la maison, la raison, la rançon, la saison, la chanson | -on |
le traducteur | -teur |
le garage, le sauvetage استثنا: la cage, l’image, la nage, la page, la plage, la rage | -age |
le journal, le cheval | -al |
le bateau, le château استثنا: l’eau, la peau | -eau |
le segment, le présent استثنا: la jument | -ent |
le billet, le projet | -et |
le fantasme, l’enthousiasme, le tourisme, le charisme | -asme / -isme |
le cousin, le baldaquin | -in |
l’arrosoir, le fermoir | -oir |
le travail | -ail |
le nord, le sud, l’est, l’ouest | جهتهای جغرافیایی اصلی |
le lundi, le jeudi, le dimanche février, avril, octobre l’été, le printemps, l’automne, l’hiver | روزهای هفته ماهها فصلها |
le sapin, le peuplier, le chêne | اسم درختان |
le français, l’allemand, l’anglais | اسم زبانها |
در ادامه اسامی مذکر موجود در جدول بالا را در جمله به همراه ترجمه فارسی مشاهده خواهید کرد.
Le maître enseigne avec passion.
معلم با اشتیاق تدریس میکند.
Le vendeur propose une réduction spéciale.
فروشنده تخفیف ویژه پیشنهاد میدهد.
Le musicien joue une mélodie enchanteresse.
نوازنده ملودی سحرآمیزی را اجرا میکند.
Le boucher coupe habilement la viande.
قصاب با مهارت گوشت را برش میزند.
Le baron possède un vaste domaine.
«بارون» یک ملک بزرگ دارد.
Le traducteur interprète les mots avec précision.
مترجم کلمات را با دقت تفسیر میکند.
Le sauvetage a eu lieu en mer agitée.
عملیات نجات در دریای پر از موج انجام شد.
L’image capture la beauté du coucher de soleil.
تصویر، زیبایی غروب آفتاب را ثبت کرده است.
Le journal rapporte les dernières nouvelles du monde.
روزنامه، آخرین اخبار جهان را گزارش میدهد.
Le bateau navigue doucement sur l'eau calme.
قایق به آرامی روی آب آرام حرکت میکند.
Le segment représente une partie de l'ensemble.
بخش یک قسمت از کل را نمایان میکند.
Le billet est prêt pour le voyage.
بلیت برای سفر آماده است.
Le charisme du leader inspire l'équipe.
جذابیت رهبر، به تیم الهام میدهد.
Le cousin arrive demain pour la fête.
دخترعمه فردا برای جشن میآید.
L’arrosoir aide à arroser les plantes.
آبپاش به آبیاری گیاهان کمک میکند.
Le travail acharné conduit au succès.
کار سخت به موفقیت منجر میشود.
Le nord est indiqué par la boussole.
شمال با قطبنما نشان داده میشود.