نوردهی در عکاسی – مهارتی که هر عکاس مبتدی و حرفهای به آن نیاز دارد
اغلب ما عادت کردهایم که همیشه از تنظیمات auto دوربین خود استفاده کنیم. اما با چند آموزش ساده در مورد اجزای نوردهی صحیح، میتوانید با استفاده از نوردهی یا بدون آن به عکاسی حرفهایتر تبدیل شوید.
عکاسی آن چنان که میدانیم تماماً مربوط به نور است. در این نوشته به بررسی اجزای مختلف تشکیلدهنده نوردهی مناسب در عکاسی میپردازیم. با مطالعه این مقاله درک مناسبی از شیوه عملکرد تنظیمات خودکار دوربین خود خواهید یافت و حتی میتوانید نحوه رسیدن به چنین تنظیماتی را به صورت دستی نیز بدانید.
نوردهی (Exposure) چیست؟
به تعریف ساده نوردهی زمانی رخ میدهد که ماده حساس به نوری در معرض یک منبع نوری قرار گیرد. این فرایند در دوربینهای SLR که شاتر آنها در کسری از ثانیه باز و بسته میشوند ممکن است بسیار کوتاه باشد. همچنین در برخی موارد مانند دوربینهای سوراخ سوزنی (Pinhole) که از فیلمهای با حساسیت پایین استفاده میکنند، ممکن است باز بودن شاتر مدت زیادی طول بکشد. نور وسیلهای است که دوربین به وسیله آن، چیزی را که میبیند، ثبت میکند و کار یک عکاس خوب این است که این نور را کنترل کرده و واکنش صحیحی در برابر آن داشته باشد.
روشهای عمده انجام این کار شامل استفاده از عناصر مهم نوردهی است. این کار بدیهیترین روش کنترل نوری است که وارد دوربین میشود. در ادامه، این روشهای کنترل و چگونگی استفاده از آنها را برای بهبود کیفیت عکاسی توضیح میدهیم.
ISO (سازمان بینالمللی استانداردسازی)
البته ISO مخفف سه کلمه فوق نیست بلکه از یک واژه یونانی به معنی «برابری» اخذ شده است. ایزو یک سازمان غیر دولتی جهانی است که استانداردهایی را در سراسر جهان وضع میکند. این سازمان به خاطر دو استاندارد خود مشهور شده است: نوع فایل ایزو برای Image گرفتن از سیدی و استانداردهایی برای حساسیت به نور در مورد فیلم عکاسی و سنسورهای نوری.
حساسیت به نور غالباً به صورت ایزو نامیده میشود. هر چند بسیاری از عکاسان این نکته را نمیدانند. ایزو یک عدد است که در دوربینهای معمولی دیجیتال بین 50 تا 3200 است. این عدد نشان میدهد که نور باید چگونه ثبت شود تا نوردهی مناسبی داشته باشد. اعداد پایینتر تنظیمات کند، نامیده میشوند و نیازمند زمانهای نوردهی بلندتری برای گرفتن عکس هستند. با افزایش عدد ایزو حساسیت سنسور دوربین نیز افزایش مییابد و ایزوهای بالاتر به معنی عکاسی از اشیایی است که میتوانند بدون تار شدن، سریعتر حرکت کنند. این کار از طریق سرعتهای شاتر بسیار سریع صورت میگیرد و بدین ترتیب میتوان از بال زدن پرندگان و موارد سریع دیگر نیز عکس گرفت.
به همین دلیل است که معمولاً اعداد بالاتر ایزو را تنظیمات سریع مینامند. سرعت معمول شاتر در یک ایزو خیلی سریع مانند 3200 میتواند یک صحنه نور آفتابی معمولی را به یک صحنه درخشان تبدیل کند که تقریباً یک عکس کاملاً سفید در خروجی ارائه میدهد. در زمان استفاده دستی از ایزو میبایست به تعادل موارد دیگر توجه داشت و اندیشه زیادی به کار بست چون مسائل زیادی وجود دارند که باید با هم هماهنگ باشند. برای مثال، در اغلب موقعیتهای صحنههایی با نور کم، نیازمند تنظیمات ایزوی سریع هستیم تا با همان مقادیر پایین نور بتوانیم تصویر مناسبی بگیریم. با این وجود تنظیمات ایزو بالا غالباً منجر به تصاویر نویز دار میشود و در این مسئله بین فیلم عکاسی و دوربینهای دیجیتال تفاوتی وجود ندارد. بهترین جزییات موجود در تنظیمات ایزو پایین به دست میآید. همچنین این تنظیمات بهترین روش برای مقابله با ایجاد نویز در عکس است.
ایزو بر حسب درجاتی محاسبه میشود که در آن هر عدد دو برابر قبلی نور میپذیرد. ایزو 50 حساسیتی نصف ایزو 100 دارد و 200 دو برابر حساسیت 100 را دارد. اعداد استاندارد به صورت زیر هستند: 50، 100، 200، 400، 800، 1600، 3200 و ...
سرعت شاتر یعنی همان طول مدت نوردهی
با این که حساسیت به نور ایدهای انتزاعی است، اما سرعت شاتر برای ذهن، مفهومی به مراتب ملموستر است. مفهوم پایهای سرعت شاتر این است که ماده حساس به نور چه مدتی در معرض نور قرار خواهد گرفت. سرعت شاتر نیز مانند ایزو میتواند به مراحلی تقسیم شود که هر یک دو برابر قبلی است. برای مثال سرعت 1 ثانیهای نسبت به سرعت 2/1 دو برابر نور عبور میدهد و 8/1 نیمی از نور را نسبت به سرعت 4/1 از خود عبور میدهد.
البته سرعتهای شاتر تا حدودی نامرتب هستند و مانند اعداد ایزو نیستند. سرعتهایی که معمولاً رایج هستند به صورت کسری از ثانیه بیان میشوند که تا حدودی خارج از ترتیب هستند: 1، 1/2، 1/4، 1/8، 1/15، 1/30، 1/60، 1/125، 1/250، 1/500 و 1/1000 ثانیه. هر مرحله تقریباً نصف مرحله قبلی است.
شما باید سرعت شاتر دوربین را بر اساس سرعت اشیایی که در صحنه هستند یا میزان پایداری خود دوربین تنظیم کنید. توانایی عکس گرفتن از اشیایی که سریع حرکت میکنند بدون ایجاد حالت تاری در عکس، به نام عکاسی stopping نامیده میشود و نیازمند سرعتهای بالای شاتر (200/1 تا 60/1 ثانیه) است. بر اساس یک قاعده کلی چنین سرعتهایی امکان عکاسی روی دست و لحظهای را فراهم میسازند، در حالی که سرعتهای پایینتر از این مقادیر، نیازمند سهپایه هستند تا عکسها تار نشوند. هر نوع نوردهی طولانیتر از 1 ثانیه نیازمند سهپایه یا مکان ثابت است تا عکس مورد نظر تار نشود.
دیافراگم
در نوشته قبلیمان با عنوان «توضیح دوربین، لنز و مفاهیم مقدماتی عکاسی به زبان ساده» گفتیم که دیافراگم و لنز دوربین شبیه مردمک چشم انسان هستند. دیافراگم دوربین تنظیماتی برای نور کم دارد که بتواند نور بیشتری گردآوری کند و همچنین در موقعیتهای با نور زیاد، میزان نور ورودی به دوربین را کنترل کند. دیافراگم همانند سرعت شاتر و تنظیمات ایزو درجات مختلفی دارد که هر یک به میزان نصف قبلی است. بسیاری از دوربینها تنظیمات درجات نصف و یکچهارم را دارند؛ اما آن چه که به طور عمومی رایج است همه درجات گشادی دیافراگم به صورت f/1، f/1.4، f/2، f/2.8، f/4، f/5.6، f/8، f/11، f/16، f/22، و ... هستند. با افزایش عدد دیافراگم نور بیشتری محدود میشود، چون دیافراگم تنگتر میشود و عددهای کسری افزایش مییابند.
یکی از نتایج جانبی جالب تنظیمات گشادی دیافراگم این است که با کاهش گشادی، عمق میدان افزایش مییابد. به بیان سادهتر، عمق میدان مقدار اشیایی است که دوربین میتواند در یک صحنه به طور موفق بر روی آنها فوکوس کند. با افزایش عدد f در زمان عکاسی میتوان اشیای بیشتری را در محدوده فوکوس دوربین قرار داد. برای مثال دوربینهای سوراخ سوزنی تقریباً عمق میدانی به اندازه بینهایت دارند، چون کوچکترین دیافراگم ممکن را دارند که چنان که از نامش پیداست به اندازه سوراخ سوزن است. دیافراگمهای کوچکتر مقدار نوری که وارد دوربین میشود را محدودتر میکنند و بدین ترتب عمق میدان افزایش مییابد.
دمای رنگ و تراز سفیدی
علاوه بر این سه کنترل، باید بدانید که کیفیت نوری که در آن عکاسی میکنید نیز تأثیر قابل توجهی بر عکس نهایی تولید شده دارد. شاید آنچه که حتی بیش از شدت نور بر روی عکس تأثیر میگذارد، دمای نور است. این وضعیت که نوری که با آن در زمان عکاسی مواجه هستید از هر سه جزء قرمز، سبز و آبی به یک میزان داشته باشد و تراز سفیدی کامل 100 درصدی ایجاد کند، وضعیت نادری محسوب میشود. آن چه که در اغلب موارد با آن مواجه هستید لامپهایی هستند که به سمت یک رنگ گرایش دارند و این همان دمای رنگ نامیده میشود.
دمای رنگ با استفاده از مقیاس کلوین تعیین میشود که یک مقیاس استاندارد است و در فیزیک برای اندازهگیری دمای ستارهها، گدازههای داغ و دیگر اشیایی که دمایشان از روی رنگ اندازهگیری میشود، مورد استفاده قرار میگیرد. با این که لامپهای رشتهای هرگز به دمایی در حدود 3000 درجه کلوین نمیرسند؛ ولی نوری که منتشرمی کنند کیفیتی دارد که اشیایی که در آن دما میسوزند، دارند. بنابراین از این نماد برای دستهبندی کیفیت نوری که از منابع مختلف ساطع میشود، استفاده میگردد.
محدودههای دمای رنگ
دمای رنگ در محدوده 1700 کلوین به صورت قرمز تا قرمز-نارنجی است. این رنگ میتواند شامل نور طبیعی غروب آفتاب و شعلههای آتش باشد. نورهای با دماهای گرمتر مانند لامپهای معمولی سفیدرنگ خانگی دمایی در حدود 3000 کلوین دارند که این عدد اغلب بر روی بستهبندی آنها درج میشود. زمانی که دما بالاتر میرود نور سفیدتر میشود، رنگ سفید خالص دمایی در محدوده 3500 تا 4100 کلوین دارد. دماهای بالاتر از آن به سمت نورهای آبیرنگ حرکت میکنند. برخلاف مفهوم متداول که رنگهای آبی به عنوان رنگهای سرد دستهبندی میشوند، بالاترین دماها در مقیاس کلوین دارای سردترین رنگها هستند. از درسهای نجوم نیز به خاطر داریم که ستارههای قرمز و زرد با دمایی پایینتر از ستارههای آبیرنگ میسوزند.
دلیل اهمیت دمای رنگ این است که دوربین به همه تغییرات جزئی در دمای رنگ حساس است. چشم انسان در انتخاب دمای رنگ بسیار عالی عمل میکند، اما سنسور دوربین در صورتی که برای دمای رنگ مناسبی تنظیم نشده باشد، عکسها را در کسری از ثانیه به رنگهای آبی یا زرد درمیآورد. برای تنظیم این وضعیت از گزینهای به نام «تنظیم خودکار تراز سفیدی» (Auto White Balance) یا AWB استفاده میشود که به طور کلی خوب عمل میکند.
اما ممکن است در مواردی دچار خطا شود. روشهای زیادی برای اندازهگیری دمای نور وجود دارند که برخی از آنها به وسیله نورسنجهای دوربین انجام میشوند؛ اما بهترین روش برای غلبه بر مشکلات تراز سفیدی این است که به سادگی تصاویری که توسط دوربین گرفته میشوند در فرمت RAW دوربین ذخیره شوند. فرمت RAW مستقل از تراز سفیدی عمل میکند و دادههای نور را در همه ترازهای سفیدی دریافت میکند. بدین ترتیب امکان اصلاح دما/تراز سفیدی عکس، پس از گرفتن عکس و در زمان ویرایش آن بر روی رایانه نیز ممکن میشود.
سخن پایانی
کنترلهایی که در این نوشته مطرح کردیم، وقتی در ترکیبهای مختلف با هم استفاده میشوند، نتایج کاملاً متفاوتی ایجاد میکنند. هر تنظیماتی نقاط ضعف و قوت خاص خود را دارد. در صورتی که آنها را با در نظر گرفتن این نکته در ذهن ترکیب کنید که همه آنها درجهبندی خاص خود را دارند و کم کردن از درجات یک کنترل و افزودن بر درجات دیگر نتایج مشابهی ایجاد میکند، در این صورت موفقتر خواهید بود. دلیل این مسئله آن است که همه این کنترلها چیزی به نام نوردهی را کنترل میکنند. به بیان دیگر ایزو 100 و سرعت شاتر 30/1 ثانیه در دیافراگم 8/1 تقریباً معادل نوردهی ایزو 100، سرعت 15/1 ثانیه و دیافراگم f/11 است. به خاطر داشته باشید که در هنگام عکسبرداری با استفاده از این نکات یک گام به عکاسی حرفهای شدن نزدیکتر میشوید.
اگر به این نوشته علاقهمند بودید، موارد زیر نیز احتمالاً مورد توجه شما واقع خواهند شد:
- آموزش فتوشاپ (Photoshop)
- آموزش Adobe Lightroom (ادوبی لایت روم) برای ویرایش و روتوش تصاویر
- عکاسی HDR چیست و چگونه میتوان از آن استفاده کرد؟
- آموزش پایه ای عکاسی
- گنجینه آموزش های فتوشاپ (Photoshop)
==