پدیده هیسترزیس در اقتصاد — ثابت ماندن نرخ بالای بیکاری
پسماند یا «هیسترزیس» (Hysteresis)، پدیدهای است که وابستگی حالت فعلی یک سیستم به حالتهای قبلی (مسیر تغییرات) آن را نمایش میدهد. این پدیده کاربردهای زیادی در حوزههای مختلفی نظیر فیزیک، شیمی، مهندسی، زیستشناسی و اقتصاد دارد. در این مقاله به معرفی مفهوم هیسترزیس در اقتصاد (ثابت ماندن نرخ بالای بیکاری و نظریه بازی) خواهیم پرداخت.
به طور کلی، پدیده هیسترزیس را میتوان در دو حوزه اقتصادی زیر مشاهده کرد:
- تجارت خارجی: عملکرد صادراتی یک کشور از مباحث مهمی است که تحت تأثیر هیسترزیس شدید قرار میگیرد. به دلیل هزینه ثابت حمل و نقل، شروع صادرات به یک عامل محرک قوی نیاز داد. پس از شروع مبادلات تجاری، تأثیر عوامل محرک بر روی ادامه کار کمتر میشود.
- نرخ بیکاری: وجود شوک منفی در بازار منجر به کاهش میزان استخدام در یک شرکت یا صنعت و در نتیجه کاهش میزان کارگران شاغل میشود. با بهبود شرایط اقتصادی، انگیزه کارگران برای درخواست دستمزدهای بالاتر افزایش مییابد و میزان دستمزدها از سطح متعادل (مطابقت عرضه و تقاضای کارگران) خارج میشود. در نتیجه، هیسترزیسی به وجود میآید که پس از مواجه با شوکهای منفی، میزان بیکاری را به طور دائمی افزایش میدهد.
ثابت ماندن نرخ بالای بیکاری
مفهوم هیسترزیس در حوزه اقتصاد کار (بخصوص مسئله نرخ بیکاری) کاربرد گستردهای دارد. با توجه به تئوریهای مبتنی بر هیسترزیس، بحران اقتصادی شدید و یا رکود مستمر (رشد آرام تقاضا بعد از یک بحران اقتصادی) باعث از بین رفتن یا منسوخ شدن مهارتهای کاری افراد بیکار میشود. این مسئله میتواند بیانگیزگی، ناامیدی و افسردگی این افراد یا از کم رنگ شدن مهارتهای کاریابی آنها را در پی داشته باشد.
کارفرمایان معمولاً از مسئله بیکاری به عنوان یک ابزار غربالگری در فرآیند استخدامی خود و حذف گزینههایی با مطلوبیت کمتر استفاده میکنند. با بهبود دوباره شرایط اقتصادی، وضعیت کارکنان متضرر (ناموفق در یافتن کار) بهبود نمییابد و این افراد برای دورههای طولانی بیکار باقی میمانند (پدیده هیسترزیس). این مسئله باعث ایجاد بیکاری ساختاریافته میشود.
کاهش بیکاری ساختاریافته تنها با افزایش تقاضای کل برای محصول و جلوگیری از افزایش تورم محقق نمیشود. از اینرو، امکان مواجه با تغییرات یکسویه یا «اثر چرخدندهای» (Ratchet Effect) به وجود میآید. در نتیجه، افزایش مقطعی نرخ بیکاری به سمت بیکاری دائمی تمایل پیدا میکند. به عنوان مثال، سیاست مرسوم مبارزه با تورم (استفاده از رکود برای مقابله با تورم) باعث به وجود آمدن یک نرخ طبیعی بالاتر در بیکاری میشود (نرخ بیکاری متناسب با تورم غیرشتابنده یا NAIRU). دلایل رخ دادن این مسئله را میتوان به صورت زیر بیان کرد:
- انتظارات تورمی به دلیل انعطافناپذیری دستمزدها و قیمتها، دارای چسبندگی رو به پایین هستند.
- واکنش بازار کار به مسئله بیکاری واضح و فوری نیست.
در دهه 1990 میلادی، هیسترزیس به عنوان یکی از توضیحات احتمالی ثابت ماندن نرخ بیکاری بالا در بسیاری از اقتصادها معرفی شد. در میان بسیاری از اقتصاددانان، «اُلیوِر بلانچارد» (Olivier Blanchard)، اقتصاددان شناخته شده فرانسوی نیز از مفهوم هیسترزیس برای توضیح تفاوت نرخ بیکاری بلندمدت بین کشورهای اروپایی و ایالات متحده استفاده کرده است. بر اساس مطالعات صورت گرفته مشخص شد که ممکن است اصلاحات بازار کار (به معنی تغییرات سازمانی به منظور ایجاد انعطافپذیری بیشتر در دستمزدها، اخراج و استخدام کارکنان) یا رشد اقتصادی سمت تقاضا، راه حل مناسبی برای کاهش این حجم از بیکاری بلندمدت نباشد. از اینرو، برنامههای آموزشی هدفدار و مشخصی به عنوان راه حل سیاسی این موضوع ارائه شدند. اگرچه با توجه به فرضیه هیسترزیس، این برنامهها باید با تقاضای بالای مداوم محصول و احتمالاً سیاستهای مالی بخصوص برای جلوگیری از افزایش تورم همراه باشند. این مسئلله، هزینه خروج از وضعیت بیکاری و ورود به وضعیت استخدام شده را به روش سادهتری کاهش میدهد.
نظریه بازی
«نظریه بازی» (Game Theory)، شاخهای از علم اقتصاد است که با استفاده از مدلهای ریاضی به تحلیل روشهای همکاری یا رقابت بین موجودات منطقی و هوشمند میپردازد. کاربرد اولیه این نظریه، مطالعه بر روی مجموعه بزرگی از رفتارهای اقتصادی بود. در نظریه بازی از پارامترهای مختلفی نظیر کیفیت محصول، صداقت مسئولین یا فساد سازمانهای مختلف برای پیشبینی خروجی فعالیتهای اقتصادی استفاده میشود. بر اساس اصول این نظریه و مفهوم پدیده هیسترزیس، اعمال تغییرات کوچک در شرایط اولیه میتواند منجر به خروجیهای معکوس و تعادل بین نتایج خوب و بد شود.
^^