چگونه مدیر محصول شویم؟ — از صفر تا صد
بگذارید از همین ابتدا با شما روراست باشیم، اگر این سوال برایتان پیش آمده که باید چگونه مدیر محصول شویم، پاسخ این است که هیچ راه میانبری برای دستیابی به این سمت شغلی اثرگذار وجود ندارد. مدیران محصول سراسر جهان سوابق بسیار گستردهای در حوزههای گوناگون داشتهاند، از ارتباطات و بازاریابی گرفته تا مهندسی. اما وجه اشتراک تمام این افراد آن است که همگی در چند مهارت سخت به درجه استادی رسیدهاند، مهارتهایی نظیر تحقیق مشتریان، توانایی شناسایی فرصتهای بازار و مدلسازی و رسم نقشه راه محصول. از سوی دیگر، این افراد مهارتهای نرم ضروری برای یک مدیر محصول مانند تفکر استراتژیک، رهبری، ارتباط و مشارکت و مهمتر از همه، همدردی را فرا گرفتهاند.
خبر خوب اینکه اگر میخواهید تبدیل به یک مدیر محصول شوید، مهارتهای سخت را به شکلی نسبتا سرراست خواهید آموخت، هرچند که باید به شکلی متعهدانه به پژوهش مشغول شوید. در طرف دیگر، این مهارتهای نرم هستند که بهترین مدیران محصول را از همتایانشان متمایز میکنند و هرچه بیشتر برای آنها وقت بگذارید، موفقیتی تضمینشدهتر در این حوزه خواهید یافت. خبر خوب بعدی این است که مهارتهای مورد نظر را میتوان همزمان با فعالیت در گستره وسیعی از حوزههای شغلی گوناگون پرورش داد.
در ادامه این مقاله قصد داریم به پرسشی ساده پاسخ دهیم: «چگونه مدیر محصول شویم؟» و در این راستا، ابتدا شما را با مسئولیتهای رایج یک مدیر محصول آشنا میکنیم، سپس مسیری ۵ مرحلهای برای تبدیل شدن به مدیر محصول ترسیم میکنیم و در پایان نیز از این میگوییم که چه عواملی از شما یک مدیر محصول درجه یک میسازند. به مطالعه ادامه دهید.
مسئولیتهای مدیر محصول
اگر بخواهیم به شکلی خلاصه و موجز به موضوع بپردازیم، برخی از بنیادینترین مسئولیتهای شما در سمت مدیر محصول به شرح زیر خواهد بود:
- مدیریت چرخه عمر محصول: مدیران محصول باید بر تمام مراحل و مقاطع در چرخه عمر یک محصول نظارت کنند و به مدیریت فاکتورهای گوناگون نظیر ساخت محصول، عرضه محصول و حتی توزیع آن مشغول شوند.
- مدیریت تیمهایی متنوع: روند توسعه محصول با حضور و مشارکت گستره وسیع و متنوعی از افراد متخصص در حوزههای گوناگون پیش میرود. مدیران محصول نیز نقش چسبی را ایفا میکنند که تمام این افراد و تیمها را کنار هم نگه میدارد. او تغییرات را به گوش همه میرساند و اطمینان حاصل میکند که کارها طبق زمانبندیها پیش میروند.
- ساخت یک برنامه توزیع: مدیر محصول ضمنا باید به توسعه و پیادهسازی یک نقشه توزیع برای محصولات و خدمات جدید مشغول شود و به عنوان مثال، وظیفه نظارت بر بودجه تمام پروژه را برعهده دارد.
گام نخست: مبانی مدیریت محصول را بیاموزید
هنگام تفکر راجع به اینکه چگونه مدیر محصول شویم، باید این را درک کنید که مدیران محصول نقش نقطه اتصال «تکنولوژی»، «کسبوکار» و «تجربه کاربر» را ایفا میکنند. این سمتی است که مسئولیتهایی بزرگ با خود به همراه میآورد: مدیریت چرخه عمر کامل یک محصول، از مرحله ایدهپردازی گرفته تا عرضه و فراتر از آن، بر شانههای مدیر محصول است. به همین دلیل، داریم درباره سمتی صحبت میکنیم که تخصص فراوان در گستره وسیعی از حوزههای گوناگون را طلب میکند، هم در حوزههای فنی و هم اجتماعی.
برای بسیاری از افراد، موثرترین راه برای یادگیری مهارتهای فنی مدیریت محصول (و همینطور تمرین کردن مهارتهای اجتماعی) این است که در دورههای آموزش مدیریت محصول شرکت کنند. در چنین محیط آموزشی ساختارمندی مانند، میتوانید مطمئن باشید که تمام موارد بنیادین را فرا میگیرید و در عین حال وقت خود را صرف موارد بیهوده نمیکنید.
اگر بخواهیم روراست باشیم، مدیریت محصول یکی از سودآورترین مشاغل کنونی در دنیای تکنولوژی به حساب میآید. اما حتی با وجود چنین مشوق بزرگی، کارفرمایان کماکان به سختی قادر به یافتن مدیران محصول خبره برای کسبوکارهای خود هستند. این سمت شغلی نیازمند یادگیری مداوم است و این خود بزرگترین دلیلی است که باعث میشود مدیران محصول به ناگاه از این سمت شغلی فاصله گرفته و به سراغ فرصتهای دیگر بروند.
به دست آوردن درکی عمیق از بازار و مشتریان، شناسایی فرصتهای تازه، سوار بودن بر تمام اجزای مربوط به آزمایشهای مصرفپذیری، شناختن اهداف استراتژیک تجاری، مدیریت منابع و سر و کله زدن با محدودیتهای فنی، همگی جزو کارهای روزمره مدیر محصول به حساب میآیند و هرکسی قادر به مدیریت این حجم از وظایف نیست. بنابراین دورههای آموزشی مدیریت محصول نهتنها به شما کمک میکنند که این مهارتها را به دست آورید، بلکه اعتماد به نفس کافی برای نظارت بر تمام این فرایند را نیز در اختیار شما میگذارند.
در دورههای آموزش مدیریت محصول ضمنا مهارتهای فنی به خصوصی که مدیران محصول به آنها نیاز دارند را میآموزید: مثلا اینکه چطور یک استراتژی ورود به بازار بچینید، چطور کمینه محصول پذیرفتی (MVP) خود را تعریف کنید، چه جایگاه و قیمتی برای محصول تدارک ببینید و چطور تحلیلهای رقابتی و گزارشهای وضعیت بنویسید. این فهرست همینطور ادامه مییابد: معیارهای عرضه محصول، آزمونهای آ/ب، کنترل نسخه، پلتفرمهای سنجش استاندارد، آشنایی با وایرفریمینگ، طراحی تجربه کاربری و روشهای مدیریت محصول چابک با اسکرام - اینها همگی مواردی هستند که یک مدیر محصول باید به خوبی قادر به نظارت بر آنها باشد.
اما در غاییترین حالت، فرق بین مهارتهای سخت و نرم یک مدیر محصول تیره و تار است. مشاغل مدیریت محصول نیازمند دستیابی به اهداف فنی هستند و این کار تنها با تسهیل مشارکت میان سایر اعضای تیم امکانپذیر میشود. این یعنی موفقیت محصول ارتباطی ناگسستنی با میزان روان بودن عملیاتهای تیم توسعه دارد.
گام دوم: آشنا شدن با فرایند مدیریت محصول
برای اینکه بدانیم چگونه مدیر محصول شویم و در این کار به موفقیت نیز برسیم، لازم است قادر به شناسایی مشکلاتی باشیم که ارزش حل کردن دارند. داریم هم راجع به مشکلاتی صحبت میکنیم که در بازار یافت میشوند و هم درون محصولاتی که خودتان توسعه میدهید. مدیر محصول باید بداند که قشر هدف قرار است کدام محصولات را بخرد و از سوی دیگر باید ایدهپردازی و آزمودن کمینه محصول پذیرفتنی را بیاموزد تا اطمینان حاصل شود ایده محصول همان چیزی است که مشتریان نیاز دارند.
از سوی دیگر، مدیر محصول باید بتواند به بهترین شکل ممکن از زمان و مهارتهای اعضای تیم خود استفاده کند. ضمنا این را نیز نباید از یاد برد که او باید جلساتی بسیار بهینه برگزار کند. اکثر فرایندهای توسعه نرمافزار با استفاده از مدیریت چابک یا Agile پیش میروند، این فرایندی بسیار محبوب در دنیای توسعه نرمافزار است که بر تکرار مراحل مختلف توسعه متمرکز است. برای دستیابی به بیشترین حد از موفقیت، مدیر محصول باید ذهنیتی واضح از اهداف داشته باشد: درحالی که توجه او قرار است به صورت مداوم به این سو و آن سو جلب شود، بسیار ضروری است که چارچوب کلی کار هیچوقت از ذهن خارج نشود.
همانطور که گامهای مختلف را در فرایند مدیریت محصول طی میکنید -مسیری که با تعیین استراتژی و ترسیم نقشه راه محصول شما آغاز میشود، با تعریف کردن وظایف لازمالاجرا برای قابلیتهای محصول و داستانهای کاربر ادامه مییابد و در نهایت به عرضه و تحلیلهای پس از عرضه منتهی میشود- درکی عظیمتر از این به دست خواهید آورد که چطور گامهای کوچک میتوانند سفری بزرگ را رقم بزنند و چطور تصمیماتی که امروز میگیرید، در آینده به ثمر نشسته و اثر خود را به نمایش میگذارند.
یک دوره آموزش مدیریت محصول خوب مانند آنچه فرادرس برای شما فراهم آورده، نهتنها مهارتهای فنی شما را بهبود میدهد، بلکه تفکر سطح بالایی که برای شناسایی فرصتها و نیازهای بازار لازم دارید را نیز به شما میآموزد. تا زمانی که تمرینها و آموزشهای خود را به پایان رسانده باشید، با شبیهسازی تمام چرخه عمر محصول، مدیریت تیمهای گوناگون و ساخت نقشه توزیع آشنا شدهاید.
- مطالب پیشنهادی برای مطالعه:
گام سوم: پژوهش روی کسبوکار و صنعت حوزه خودتان
مدیریت محصول صرفا بدین معنا نیست که بدانید چطور باید یک محصول ساخت. هر محصولی باید جای خود را در بازار بیابد و برای یافتن آن جایگاه، لازم است ابتدا به شکلی صمیمانه و پرجزییات، بازار هدف خود را بشناسید.
به همین دلیل است که مدیر محصول را نمیتوان بههیچوجه سمتی ردهپایین به حساب آورد. به همین ترتیب نیز، اصلا جای تعجب ندارد که شمار قابل توجهی از مدیران محصول - در واقع اگر بخواهیم دقیقتر باشیم، بنابر آمار موسسه BrainStation بالغ بر ۸۸ درصد آنها - مسیر شغلی خود را در حوزهای متفاوت آغاز کردهاند. اما درست مانند مهارتهای میانفردی و رهبری، دانش مرتبط با چشمانداز جهان دیجیتال چیزیست که میتوانید مدتها پیش از تغییر مسیر شغلی خود به سمت مدیریت محصول، آن را به دست آورید.
در واقع کسب تجربه در حوزههای گوناگون تکنولوژی میتواند یکی از بهترین ابزارهای در دسترس هر مدیر محصولی باشد. بدین خاطر این را میگوییم که در این سمت شغلی باید روی مسائل زیادی در حوزههای مدیریت کسبوکار، تکنولوژی و تجربه کاربر دست بگذارید و از سوی دیگر لازم است قادر به یافتن نقطه تعادلی میان تمامی این جنبهها باشید. پسزمینه شغلی در حوزه توسعه محصول، طراحی رابط کاربری یا تجربه کاربر، فروش و بازاریابی، تحلیل داده و حتی مدیریت کسبوکار، همه و همه به شما در عملکرد هرچه بهتر و بهینهتر در سمت مدیر محصول یاری خواهند رساند.
این موضوع به خصوص خبر خوبی برای آنهایی است که فکر تغییر مسیر شغلی خود افتادهاند: در واقع مدیریت محصول متکی بر انبوهی از مهارتهای قابل انتقال است که میتوانید در حوزههای مرتبط کسب کنید. اما در نهایت مهمترین نکته این است که بتوانید تمام دانش خود راجع به حوزههای گوناگون را گرد یکدیگر آورده و تمامی آنها را به صورت همزمان به کار بگیرید.
گام چهارم: توسعه پروژههای خودتان برای کسب تجربه در مدیریت محصول
وقتی تمام مهارتهای بنیادین برای نظارت بر مراحل توسعه محصول از ابتدا تا انتها را فرا گرفتید، میتوانید برای خودتان یک پروژه تمرینی کوچک کلید بزنید و به این ترتیب، نهتنها مهارتهای خود را تقویت کنید، بلکه تجربهای حقیقی از کار بر محصول نیز به دست آورید.
اگرچه بسیار بعید است که بتوانید یک چرخه توسعه محصول را خودتان به تنهایی تا پایان پیش ببرید، اما این پروژه باید بهگونهای باشد که تواناییهای شما را در هر مرحله به کار ببندد: به عنوان مثال میتوان به نوشتن سناریوها، ساخت نسخههای آزمایشی یا پروتوتایپ و همینطور پیادهسازی تستهای کاربران و آنالیزها اشاره کرد. اگرچه کار کردن روی گامهای مختلف چنین فرایندی، آن هم به تنهایی، به هیچ وجه با یک کار مدیریت محصول حقیقی یکسان نیست، اما در عین حال فرصتی در اختیار شما میگذارد تا بارش فکری و تفکر استراتژیک را تمرین و اثبات کنید که میتوانید متونی واضح بنویسید، اشتباهات خود را یافته و از آنها درس بگیرید و در آخر نیز به همان خروجیهایی که انتظار داشتید دست پیدا کنید.
اما مدیریت محصول در غاییترین حالت یک فرایند بسیار مشارکتی است: برای اینکه بتوانید پروژههای تمرینی خود را به سطحی بالاتر ببرید، باید با افرادی که ذهنیتی مشابه شما داشته و میخواهند مجموعه مهارتهای خود را به نمایش بگذارند ارتباط برقرار کنید. همکاری با دیگران - به عنوان مثال کدنویسان یا طراحان رابط کاربری و حتی تسترها - نهتنها اجازه میدهد قادر به فراهم آورده پروژههایی جاهطلبانهتر باشید، بلکه به شما کمک میکند که مهمترین مهارتهایی که هر مدیر محصولی باید داشته باشد را پرورش دهید: داریم درباره برقراری ارتباط سالم، مشارکت و از همه مهمتر، همدردی صحبت میکنیم.
ممکن است در گذر زمان پی ببرید که بسیاری از این مهارتهای نرم را پیشتر به خاطر تجربه فعالیت خود در حوزههای دیگر به دست آوردهاید. اما اکنون این فرصت را دارید که همان مهارتها را در سمت شغلی جدید خود به کار ببندید. متاسفانه بهبود مهارتهای نرم در حالتی که به تنهایی کار میکنید دشوار و گاه عملا غیرممکن است. مدیریت محصول در نهایت راجع به برقراری ارتباط میان افراد و تیمهایی است که به وظایفی متفاوت رسیدگی میکنند. این شما هستید که باید آنها را به یکدیگر نزدیک کرده و حرکت به سمت هدفی مشترک را امکانپذیر کنید. این سمتی است که مسئولیتهایی بزرگ بر دوش شما میگذارد، اما از شما میخواهد که از تیمها و افراد حمایت کنید، نه اینکه به آنها بگویید در هر لحظه و هر روز مشغول به چه کاری شوند.
گام پنجم: برای نمایش کارهای خود رزومه بسازید
تا به اینجا در چهار گام مختلف متوجه شدیم چگونه مدیر محصول شویم و حالا نوبت به نمایش تواناییها است. چه موضوع صحبتمان مسیری باشد که در دورههای آموزش مدیریت محصول طی کردهاید، چه گامهایی که هنگام تمرین مدیریت چابک در خلوت خود برداشتهاید و چه محصولاتی که همراه با یک تیم کامل روی آنها کار کردهاید - حتی تجارب مرتبطی که در مشاغل متفاوت و سابق خود به دست آوردهاید - «پورتفولیو» (یا اگر بخواهیم سادهتر بگوییم، رزومه) شما اصلیترین ابزاری است که برای نمایش استعدادهای خود به کارفرمایان بالقوه در اختیار دارید.
از آنجایی که کار مدیران محصول بسته به نوع محصولات و همینطور فرهنگ سازمانی شرکتهایی که برای آنها کار میکنند بسیار گسترده و متغیر ظاهر میشود، هیچ قالب واحد و از پیش آمادهای برای نمایش دادن پورتفولیو وجود ندارد. در عوض لازم است دو قاعده کلی را دنبال کنید: نخست اینکه از پورتفولیو خود برای تاکید کردن روی نقاط قوت خود به عنوان یک مدیر محصول بالقوه بهره ببرید و صرفا هرچه گیرتان میآید را در آن قرار ندهید. این یعنی باید روی پروژههایی متمرکز باشید که بیشترین افتخار را به آنها میکنید. در عین حال اما به سراغ آن دسته از پروژههایی که بهترین ویژگیهای شما را نمایش میدهند نیز بروید: چه پیشتر در حوزه طراحی تجربه کاربر کار کرده باشید، چه توانسته باشید چندین زبان برنامهنویسی گوناگون بیاموزید و چه اینکه سابقه مدیریت موفقیتآمیز تیمهای بزرگ را در کارنامه داشته باشید.
قاعده دوم نیز این است که اطمینان حاصل کنید پورتفولیوی شما تمام اطلاعات را به شکلی ساختارمند به نمایش در میآورد. به این فکر کنید که اطلاعات موجود در آن چطور نشان میدهند که چه نقشی در پروژهها داشتهاید؟ با چه موانعی روبهرو شدید؟ و چه راهکارهای نوآورانهای برای فائق آمدن بر چالشها یافتید؟ به روشهای مختلفی فکر کنید که اجازه میدهند نقاط قوت خود را به شکل یک داستان بیان کنید. به این ترتیب کارفرمایان را همراه با خود به سفری کوتاه میبرید که نشان میدهد چه رویکردی در قبال کارها و چالشها دارید.
گام بعدی شما این خواهد بود که همان پورتفولیو یا رزومه را مقابل چشم استخدامکنندگان احتمالی قرار دهید. به طور یقین میتوانید فرصتهای شغلی فراوانی برای مدیریت محصول در وبسایتهای کاریابی و نقاط مشابه بیابید، اما شبکهسازی با مدیران محصولی که میشناسید (چه درون سازمان خودتان و چه در سازمانی دیگر) رویکرد بهتری خواهد بود. آنها را به صرف یک قهوه دعوت کنید یا به رویدادهای مختلف و مرتبط با مدیریت محصول و توسعه نرمافزار سر بزنید. چنین کارهایی به مراتب بهتر از ارسال صرف رزومه برای کارفرمایانی خواهد بود که هیچ شناختی از آنها ندارید.
اما سخن آخر این است که گرچه برقراری ارتباطات و افزایش دامنه مهارتها باعث میشود که به شخصیتی منحصر به فرد تبدیل شوید، هیچ راه واحدی برای دستیابی به سمتهای شغلی وجود ندارد. هرچه افراد بیشتری را در حوزههای بیشتری بشناسید، شانس بالاتری نیز برای موفقیت خواهید داشت.
وقتی هیچ تجربهای نداریم، چگونه مدیر محصول شویم؟
شمار قابل توجهی از مدیران محصول درحالی فعالیت در این سمت شغلی را آغاز میکنند که هیچ تجربه مستقیمی در حوزه مدیریت محصول نداشتهاند. در واقع اکثر این مدیران پیشتر در حوزهای دیگر مشغول بودهاند و به ناگاه سر از این حوزه متفاوت درآوردهاند. به عبارت دیگر، حتی اگر تاکنون هیچ تجربهای در دنیای مدیریت محصول به دست نیاورده باشید هم میتوانید تبدیل به یک مدیر محصول شوید.
نکته کلیدی به هنگام این گذار شغلی آن است که همزمان با فعالیت در حوزهای دیگر، مهارتهای نرم خود را پرورش دهید و سپس مهارتهای فنی به خصوصی که برای مدیریت محصول نیاز دارید را کسب کنید. مهارتهای نرم - که میتواند هر چیزی باشند، از ارتباط موثر و مشارکت و رهبری تیم گرفته تا آشنایی با بازار، همدردی، حل مسئله و برنامهریزی - معمولا در مشاغل مرتبط با توسعه محصول به دست میآیند و حتی در حوزههای به ظاهر نامرتبط مانند مهندسی و فروش نیز قادر به کسب آنها خواهید بود. به خاطر اینکه بخش اعظمی از مدیریت محصول راجع به چگونگی تعامل شما با دیگران است، فرصتهای زیادی برای کسب تجارب مرتبط در تقریبا هر صنعتی خواهید داشت.
با این حال یک نکته را از یاد نبرید: از جایی به بعد نیازمند کسب مهارتها و دانشی خواهید بود که به شما در کار کردن مستقیم روی فرایند توسعه محصول یاری میرسانند. موثرترین و بهینهترین روش، شرکت در دورههای آموزشی مدیریت محصول، مانند آنچه مجموعه فرادرس ارائه کرده، است تا تمام موارد بنیادین را فرا بگیرید، اطلاعاتی بهروز کسب کنید و ذهنیتی روشن و واضح از تمام صنعت به دست آورید.
با ترکیب کردن تجاربی که از پیش داشتهاید و دستورالعملهایی که در دورههای آموزشی به دست میآورید، میتوانید حتی بر دشوارترین چالشهای مدیریت محصول مانند سنجش وضعیت بازار و شناسایی فرصتها، متعاد کردن پیشنیازهای رقابت در یک برنامه تجاری، محدودیتها و احتمالات تکنولوژیک و (مهمتر از همه) شناسایی سلایق و نیازهای کاربران فائق آیید.
چگونه مدیر محصول شویم - ۸ مشخصهای که نیاز دارید
به دست آوردن سمت شغلی مدیریت محصول یک چیز است و تبدیل شدن به یک مدیر محصول فوقالعاده چیزی دیگر. پیش از هر چیز باید نگاهی فراتر از پیشنیازها و صلاحیتهای بنیادین داشته باشید و مجموعهای از مهارتهای میانفردی را در وجود خود شکل دهید. این مهارتها هم روی پروژههایی که بر آنها نظارت میکنید اثر میگذارند و هم منجر به موفقیت خود شما در طولانیمدت میشوند. بنابراین مقاله چگونه مدیر محصول شویم را با نگاهی به ۸ مشخصهای که تمام مدیران محصول معرکه به آنها نیاز دارید ادامه میدهیم:
۱. همدردی
میتوانید اسم این مورد را هرچه که دوست دارید بگذارید: برخی به آن آگاهی اجتماعی میگویند، برخی نام هوش عاطفی را برمیگزینند و برخی هم خیلی ساده به آن «مردمداری» میگویند، اما مفهوم پشت تمام این عبارات یکچیز است. چه در حال مصاحبه با یک مشتری باشید، چه بخواهید تجربه کاربری را به بالاترین سطح ممکن برسانید و چه ارتباطی سازنده با اعضای تیم خود برقرار کنید که اعتمادی دوطرفه را به همراه میآورد، «همدردی» عنصری حیاتی در سمت شغلی مدیر محصول تلقی میشوند. توسعه محصول در نهایت راجع به انسانها است: همکاران شما، کاربران شما، تیم مدیریت سازمان شما. همگام باقی ماندن با نیازها و تمایلات آنها نیز فونداسیونی برای عرضه موفقیتآمیز محصول به بازار خواهد بود.
۲. رهبری
برای مدیران محصول، داشتن چشماندازی واضح از محصول و آینده، بخش بزرگی از کار روزمره به حساب میآید. اما این کافی نیست که صرفا به وضوح بدانید چه کارهایی باید انجام شوند. علاوه بر این باید بتوانید چشمانداز مد نظرتان را با تیم خود نیز به اشتراک گذاشته و اعضا را به حرکت به سمت آن تشویق کنید. ضمنا از آنجایی که مدیران محصول با گروهها و تیمهای مختلفی کار میکنند، لزوما قادر به نمایش اقتدار و فرمان دادن به نیروها نیستند. در چنین مواردی، باید روی مهارتهای دیگر خود مانند «اثرگذاری»، «متقاعدسازی» و حتی «کاریزما» استفاده کنید تا همه روی دستیابی به هدفی مشترک متمرکز باقی بمانند.
۳. کنجکاوی
این نکتهای است که تمام آنچه مدیر محصول باید بداند را در بر میگیرد. مدیران محصول باید با ابعاد فنی کار خود و چشمانداز دائما در حال تغییر بازار آشنا باشند و همواره به بهروز ماندن با آخرین تغییرات علاقه نشان دهند. کنجکاوی ضمنتا همان چیزی است که تعاملات مدیران محصول با مشتریان را در فازهای نخست توسعه پیش میراند، مثلا زمانی که باید سوالاتی بنیادین و مهم از مشتریان بپرسید و از علایق و نیازهای آنها سر در آورید. در واقع میتوان کنجکاوی مدیریت محصول را به علاقه درونی یک دانشمند به یادگیری علوم مختلف تشبیه کرد. بدون کنجکاوی کافی به سختی انگیزه کافی را برای پشت سر گذاشتن کارهایی مانند پژوهش، تحلیل عمیق و آزمونهای آ/ب خواهید داشت و ایدههای جدید را نیز با خود به محیط کار نمیآورید.
۴. مهارتهای حل مسئله خلاقانه
نیازی به اشاره نیست که مدیران محصول در اصل آمدهاند تا مسائل را حل کنند. در واقع این متخصرترین توصیفی است که میتوان از تمام شغل مدیریت محصول داشت. اما به خصوص زمانی که داریم راجع به روش تفکر در طراحی صحبت میکنیم، مهارت حل مسئله فقط به این معنا نیست که علاقهمند به حل کردن مشکلات عملی باشید. یک گام مهم دیگر در مدیریت محصول این است که نیازی به خصوص در بازار را شناسایی و تعریف کنید و سپس نخستین کسی باشید که یک محصول یا قابلیت نوآورانه برای رسیدگی به آن تدارک میبیند.
۵. تریاژ کردن
عملا هیچکس را نمیتوان در جهان یافت که به منابع و زمان نامحدود دسترسی داشته باشد. حتی اگر آنقدر خوششانس باشید که خودتان را در چنین موقعیتی بیابید هم همچنان باید به نکات بسیار زیادی درون خود محصول رسیدگی و آنها را متعادل کنید. به این ترتیب نهتنها مدیر محصول باید به اولویت بندی مشکلاتی بپردازد که تیم در صدد حل آنها بر میآید، بلکه باید قابلیتهای موجود در خود محصول را هم اولویت بندی کند. نخستین ملاحظه به جریاننمایی محصول مربوط میشود و توانایی اینکه بتوانید تصمیمات تجاری صحیح اتخاذ کرده و منابع را به جایی که بیشترین نیاز به آنها حس میشود تخصیص دهید. ملاحظه دوم نیز این خواهد بود که نیازهای کاربران و همینطور نحوه عملکرد ویژگیهای محصول در دنیای واقعی را درک کنید. در هر دو مورد، به طور یقین مجبور به بده بستان خواهید بود و باید به سراغ تصمیماتی بروید که بهترین نتایج را با خود به همراه میآورند.
۶. سیستمسازی
مدیریت محصول معمولا فرایندی است که چندین پروژه مختلف که به صورت موازی پیش میروند را در بر میگیرد، هرکدام نیز رویه خاص خود را دارند، چه درباره تفکر برای طراحی تجربه کاربری صحبت کنیم و چه استفاده از روش چابک برای پیادهسازی و عرضه قابلیتها. توانایی مدیر محصول در ساختن سیستمها و فرایندهای این چنینی و همینطور مدیریت آنها است که فازهای مختلف توسعه محصول را به پیش میراند. به این ترتیب نیازمند سطوح بالایی از انضباط شخصی خواهید بود و در عین حال باید با هر گام از این فرایندها آشنا باشید.
۷. برقراری ارتباط موثر
وقتی سعی دارید تبدیل به یک مدیر محصول شوید، باید همیشه این را در خاطر داشته باشید که حوزه مدیریت محصول به شکلی ذاتی مشارکتی است. شما رهبری یک یا شاید چند تیم را برعهده میگیرید و در عین حال باید با خواستههای مدیریت شرکت همگام باشید، به گفتگو با سهامداران و دیگر ذینفعان بپردازید و حتی با کاربرانی که محصول را تست میکنند و مشتریان وارد جلسه شوید تا دغدغههای آنها را بهتر درک کنید. به عنوان یک مدیر محصول یک سر رشته تمام کارهایی که درون شرکت انجام میشود به شما میرسد، از فروش و بازاریابی گرفته تا پیادهسازی محصول. بنابراین شما یک «هاب» میان بازار، تیم توسعه و کسبوکار به حساب میآیید و اطلاعات را دائما میان این سه جابهجا میکنید. طبیعتا برای رسیدگی به این مهم لازم است شنونده خوبی باشید، گفتههای دیگران را درک و اطلاعات مهم را به خوبی رد و بدل کنید.
۸. خود مدیریتی و خویشتنداری
اگر تا به اینجای کار به این نتیجه رسیدهاید که مدیریت محصول کاری واقعا دشوار است، خبرهای بدی برایتان داریم، چرا که مدیریت شخصی نیز عنصری دیگر به حساب میآید: چه در محیط کار و چه بیرون از آن. برای دوام آوردن در این شغل شما باید از آرامش درونی برخوردار باشید، بتوانید تحت فشار کار کنید و به خوبی بدانید که اولویتهای خودتان و سازمانی که برای آن کار میکنید چیست. موضوع صرفا راجع به عملکرد کلی در کوتاهمدت یا حتی رسیدگی به خود نیست، داریم راجع به مهارتی صحبت میکنیم که تمام مسیر شغلی شما را به عنوان یک تمامیت بزرگ به پیش میراند. هیچکس قرار نیست انگیزه کافی برای یادگیری و رشد کردن مداوم را به شما بدهد. بنابراین به همان اندازهای که در دفتر کار به اعضای تیم خود انگیزه میدهید، در بیرون از محیط کار نیز باید انگیزههای کافی را برای خودتان به وجود آورد.