مشتق جهتی یا مشتق سویی — از صفر تا صد (+ دانلود فیلم آموزش گام به گام)
در راستای ارائه مفاهیم مرتبط با مشتق، در این مطلب قصد داریم تا مشتق جهتی یا سویی را توضیح دهیم. در حقیقت گرادیان یک تابع نمونهای از مشتق جهتی محسوب میشود. پیشنهاد میشود قبل از مطالعه این مطلب، مطالب مشتق جزئی و گرادیان مطالعه شوند.
مقدمه
در ابتدا دو مشتق جزئی $$ { f _ x } \left ( { x , y } \right )$$ و $$ { f _ y } \left ( { x , y } \right ) $$ را در نظر بگیرید. این مشتقها به ترتیب نشان دهنده سرعت تغییرات f نسبت به x (در حالتی که y ثابت است) و y (در حالتی که x ثابت است) هستند. حال این سوال پیش میآید که چگونه میتوان تغییرات تابع f را نسبت به یک جهت دلخواه بدست آورد؟
سوال این جا است که مسیرهای بسیاری را میتوان تعریف کرد. بنابراین چطور بایستی مسیر مشتقگیری را تعریف کرد؟ به منظور پاسخ به این سوال در ابتدا فرض کنید که هدف، محاسبه تغییرات تابع f در نقطه $$ \left ( { { x _ 0 } , { y _ 0 } } \right ) $$ است. همچنین فرض کنید که هر دو متغیر x و y افزایش یافته و سرعت افزایش x، دو برابر سرعت y باشد.
از مفاهیم مربوط به معادله خط میدانیم که میتوان با استفاده از بردار هادیِ یک خط، شیب آن را توصیف کرد. نهایتا بردار هادی خطی که سرعت افزایش x در آن ۲ برابر سرعت افزایش y باشد، به صورت زیر بیان میشود.
$$\large \overrightarrow v = \left \langle { 2 , 1 } \right \rangle $$
بنابراین صورت سوال این است که تغییرات تابع f در راستای بردار $$ \overrightarrow v = \left \langle { 2 , 1 } \right \rangle $$ چقدر است؟ توجه داشته باشید که هر برداری که مضربی از $$ \overrightarrow v = \left \langle { 2 , 1 } \right \rangle $$ باشد، جهتی مشابه با v را نشان میدهد. برای نمونه جهت بردارهای زیر یکسان ولی اندازه آنها متفاوت است.
$$\large \overrightarrow v = \left \langle { \frac { 1 } { 5 },\frac { 1 } { { 1 0 } } } \right \rangle \,\hspace { 0.25 in }\,\,\,\overrightarrow v = \left \langle { 6 , 3 } \right \rangle \hspace { 0.25 in } \overrightarrow v = \left \langle { \frac { 2 } { { \sqrt 5 }},\frac{1}{{\sqrt 5 } } } \right \rangle $$
تعریف مشتق جهتی
به منظور محاسبه تغییرات تابعی همچون f، از قالبی واحد برای محاسبه تغییرات استفاده میکنیم. در حقیقت برداری به عنوان بردار هادی در نظر گرفته میشود که اندازه آن برابر با ۱ باشد. در نتیجه از میان گزینههای فوق، بردار $$ \overrightarrow v = \left \langle { \frac { 2 } { { \sqrt 5 } } ,\frac { 1 } { { \sqrt 5 } } } \right \rangle $$ به منظور محاسبه تغییرات در نظر گرفته میشود.
همانطور که در مطلب بردارها نیز عنوان شد، اندازه برداری به صورتِ $$ \overrightarrow v = \left \langle { a , b , c } \right \rangle $$ برابر است با:
$$\large \left \| { \overrightarrow v } \right \| = \sqrt { { a ^ 2 } + { b ^ 2 } + { c ^ 2 } } $$
در برخی از موارد میتوان تغییرات x و y را بر حسب زاویه بیان کرد. برای نمونه بردار واحد تغییرات تابع f در زاویه $$ \theta = \frac { \pi } { 3 } $$ برابر است با:
$$ \overrightarrow u = \left \langle { \cos \theta ,\sin \theta } \right \rangle $$
حال که با تعریف و مفهوم جهت مشتقگیری آشنا شدیم، زمان آن رسیده تا مشتق تابع f در راستای بردار $$ \overrightarrow u = \left \langle { a , b } \right \rangle $$ را تعریف کنیم.
به نرخ تغییرات تابع $$ f \left( { x , y } \right ) $$ در راستای بردار $$ \overrightarrow u = \left \langle { a , b } \right \rangle $$، مشتق جهتی گفته شده و با نماد $$ { D _ { \overrightarrow u } } f \left ( { x , y } \right ) $$ نشان داده میشود. همچنین اندازه $$ { D _ { \overrightarrow u } } f \left ( { x , y } \right ) $$ برابر است با:
$$\large {D _ { \overrightarrow u } } f \left ( { x , y } \right ) = \mathop { \lim } \limits _ {h \to 0 } \frac { { f \left ( { x + a h,y + b h } \right) - f \left( { x , y } \right ) } } { h } $$
در عمل محاسبه حد فوق مشکل است. لذا بایستی برای آن رابطهای آسانتر یافت. برای درک نحوه بدست آوردن فرمولِ مشتق جهتی، تابعی تک متغیره را به صورت زیر تعریف میکنیم.
$$\large g \left ( z \right ) = f \left( { { x _ 0 } + a z , { y _ 0 } + b z } \right ) $$
در رابطه بالا $$ { y _ 0 } $$، $$ { x _ 0 } $$ و b اعدادی ثابت بوده و z متغیر است. حال تعریف بنیادی مشتق عنوان میکند:
$$\large g ^{\prime} \left ( z \right ) = \mathop { \lim } \limits _ { h \to 0 } \frac { { g \left ( { z + h } \right ) - g \left( z \right ) } } { h } $$
با توجه به رابطه فوق، مشتق تابع g در نقطه z=0 برابر است با:
$$\large g ^{\prime} \left ( 0 \right ) = \mathop { \lim } \limits _ { h \to 0 } \frac { { g \left ( h \right ) - g \left ( 0 \right ) } } { h } $$
با استفاده از تابع g، رابطه فوق به صورت زیر در خواهد آمد.
$$ \large \begin {align*} g ^ { \prime } \left ( 0 \right ) & = \mathop { \lim } \limits _ { h \to 0 } \frac { { g \left ( h \right ) - g \left ( 0 \right ) } } { h } \\\\ & = \mathop { \lim } \limits _ {h \to 0 } \frac { { f \left ( { { x _ 0 } + a h , { y _ 0 } + b h } \right ) - f \left ( { { x _ 0 } , { y _ 0 } } \right ) } } { h } \\\\ & = { D _ { \overrightarrow u } } f \left ( { { x _ 0 } , { y _ 0 } } \right ) \end {align*} $$
رابطه بالا میگوید مشتق تابع g در z=0 برابر است با:
$$ \begin {equation} g ^{\prime} \left ( 0 \right ) = { D _ { \overrightarrow u } } f \left ( { { x _ 0 } , { y _ 0 } } \right ) \end {equation}$$
رابطه ۱
رابطه فوق مشتق جهتی تابع f را در نقطه $$ ( x _ 0 , y _ 0 ) $$ به ما میدهد. برای بدست آوردن $$ { D _ { \overrightarrow u } } f \left ( { x , y } \right ) $$ میتوان از مشتقگیری زنجیرهای استفاده کرد. به منظور استفاده از مشتقگیری زنجیرهای در ابتدا $$ g \left ( z \right ) = f \left( { x , y } \right ) $$ را در نظر میگیریم. توجه داشته باشید که در این فرض، $$ x = {x_0} + az{\mbox{ , }}y = {y_0} + bz $$ برقرارند. حال میتوان از مشتقگیری زنجیرهای به صورت زیر استفاده کرد.
$$\large g ^{\prime} \left ( z \right ) = \frac { { d g } } { { d z } } = \frac { { \partial f } } { { \partial x } } \frac { { d x } } { { d z } } + \frac { { \partial f } } { { \partial y } } \frac { { d y } } { { d z } } = {f _ x } \left ( { x , y } \right ) a + { f _ y } \left ( { x , y } \right ) b $$
بنابراین با استفاده از مشتقگیری زنجیرهای رابطه زیر بدست آمده است.
$$\large \begin {equation} g ^{\prime} \left ( z \right ) = { f _ x } \left ( { x , y } \right ) a + { f _ y } \left ( { x , y } \right ) b \end {equation} $$
حال میتوان با قرار دادن z=0 در رابطه بالا، $$g^{\prime}(0)$$ را بهصورت زیر بدست آورد.
$$\large \begin {equation} g ^{\prime} \left ( 0 \right ) = { f _ x } \left ( { x _ 0 , y _ 0 } \right ) a + { f _ y } \left ( { x _ 0 , y _ 0 } \right ) b \end {equation} $$
با برابر قرار دادن عبارت فوق و رابطه ۱، به رابطه زیر میرسیم.
$$\large { D _ { \overrightarrow u } } f \left ( { { x _ 0 } , { y _ 0 } } \right ) = g ^{\prime} \left( 0 \right ) = { f _ x } \left ( { { x _ 0 }, { y _ 0 } } \right ) a + { f _ y } \left( { { x _ 0 } , { y _ 0 } } \right ) b $$
با استفاده از رابطه فوق میتوان مشتق تابع $$ f ( x , y ) $$ را در نقطه $$ ( x _ 0 , y _ 0 ) $$ بدست آورد. به منظور محاسبه مشتق جهتی در نقطه دلخواه $$ ( x , y ) $$ کافی است نقطه مذکور را به جای $$ ( x _ 0 , y _ 0 ) $$ در رابطه فوق قرار داد. در نتیجه شکل کلی مشتق تابع f به صورت زیر است.
$$\large \boxed {{ D _ { \overrightarrow u } } f \left( { x , y } \right ) = { f _ x } \left( { x , y } \right ) a + { f _ y } \left ( { x , y } \right ) b} $$
به همین صورت اگر تابع $$ f \left( { x , y , z } \right ) $$، سه متغیره باشد، از رابطه زیر به منظور محاسبه مشتق جهتی در راستای بردار $$ \overrightarrow u = \left \langle { a , b , c } \right \rangle $$ استفاده میشود.
$$\large \boxed {{ D _ { \overrightarrow u } } f \left ( { x , y , z } \right ) = { f _ x } \left( { x , y , z } \right) a + {f _ y } \left ( { x , y , z } \right ) b + { f _ z }\left ( { x , y , z } \right ) c} $$
در ادامه مثالهایی ذکر شده که به منظور یادگیری عمیقتر، مناسب هستند.
مثال ۱
حاصل هریک از مشتقات جهتی ارائه شده در زیر را بدست آورید.
- $$ { D _ { \overrightarrow u } } f \left ( { 2 , 0 } \right ) $$ که در آن رابطه f به صورت $$ f \left ( { x , y } \right) = x { { \bf { e } } ^ { x y } } + y $$ بوده و بردار $$ \overrightarrow u $$ نیز در زاویه $$ \displaystyle \theta = \frac { { 2 \pi } } { 3 } $$ قرار گرفته است.
- $$ { D _ { \overrightarrow u } } f \left ( { x , y , z } \right ) $$ در حالتی که f برابر با $$ f \left ( { x , y , z } \right ) = { x ^ 2 } z + { y ^ 3 } { z ^ 2 } - x y z $$ بوده و مشتقگیری در جهت $$ \overrightarrow v = \left \langle { - 1, 0 , 3 } \right \rangle $$ انجام شود.
۱. به منظور مشتقگیری از تابع f، بایستی گفت که بردار هادی در نظر گرفته شده، در زاویه $$ \displaystyle \theta = \frac { { 2 \pi } } { 3 } $$ نسبت به محور افقی قرار گرفته است. بنابراین بردار یکه در این راستا برابر است با:
$$\large \overrightarrow u = \left \langle {\cos \left( { \frac { { 2 \pi } } { 3 } } \right),\sin \left( { \frac{ { 2 \pi } } { 3 } } \right ) } \right \rangle = \left \langle { - \frac{ 1 } { 2 },\frac { { \sqrt 3 } } { 2 } } \right \rangle $$
در نتیجه مشتق جهتی تابع فوق به صورت زیر بدست میآید.
$$\large { D _ { \overrightarrow u } } f \left ( { x , y } \right) = \left ( { - \frac { 1 } { 2 } } \right ) \left ( { { { \bf { e } } ^ { x y } } + x y { { \bf { e } } ^ { x y } } } \right ) + \left( { \frac { { \sqrt 3 } } { 2 } } \right ) \left ( { { x ^ 2 } { { \bf { e } } ^ { x y } } + 1 } \right ) $$
حال با جایگذاری نقطه (2,0) در آن، مشتق جهتی f در راستای مذکور برابر میشود با:
$$\large { D _ { \overrightarrow u } } f \left ( { 2 , 0 } \right ) = \left ( { - \frac { 1 } { 2 } } \right ) \left ( 1 \right ) + \left ( { \frac { { \sqrt 3 } } { 2 } } \right ) \left ( 5 \right ) = \frac { { 5 \sqrt 3 - 1 } } { 2 } $$
۲. برای مشتقگیری در این حالت نیز در ابتدا بایستی از ۱ بودن اندازه بردار هادی اطمینان حاصل کنید. بنابراین اندازه بردار $$ \overrightarrow v = \left \langle { - 1 , 0 , 3 } \right \rangle $$ برابر است با:
$$\large \left \| { \overrightarrow v } \right \| = \sqrt {1 + 0 + 9 } = \sqrt { 1 0 } \ne 1 $$
همانطور که در بالا محاسبه شد، اندازه بردار فوق برابر با ۱ نیست، لذا بایستی مولفههای آن را به اندازهاش تقسیم کرده و اندازه آن را برابر با ۱ کنیم. در نتیجه بردار مشتقگیری به صورت زیر بدست میآید.
$$\large \overrightarrow u = \frac { 1 } { { \sqrt { 1 0 } } } \left \langle { - 1 , 0 , 3 } \right \rangle = \left \langle { - \frac { 1 } { { \sqrt { 1 0 } } } , 0 , \frac { 3 } { { \sqrt { 1 0 } } } } \right \rangle $$
نهایتا مشتق جهتی در راستای بردار فوق برابر با عبارت زیر بدست میآید.
$$\large \begin{align*}{D_{\overrightarrow u}}f\left( {x,y,z} \right) & = \left( { - \frac{1}{{\sqrt {10} }}} \right)\left( {2 x z - y z } \right ) + \left( 0 \right) \left( { 3 { y ^ 2 } { z ^ 2 } - xz} \right) + \left( { \frac { 3 } { { \sqrt {10} } } } \right) \left ( { { x ^ 2 } + 2 { y ^ 3 } z - x y } \right)\\ & = \frac { 1 } { { \sqrt {1 0 } } } \left( { 3 { x ^ 2 } + 6 { y ^ 3 } z - 3 x y - 2 x z + yz} \right)\end{align*} $$
تعریف مبتنی بر ضرب داخلی
احتمالا با مطالعه مثال ۱ با نحوه بدست آوردن مشتق جهتی آشنا شدهاید. در این قسمت میخواهیم شکلهای دیگر روابط مشتق جهتی را توضیح دهیم.
با توجه به مفهوم ضرب داخلی، مشتق جهتی را میتوان به صورت ضرب داخلی نیز بیان کرد.
$$\large \begin {align*} { D _ { \overrightarrow u } } f \left ( { x , y , z } \right ) & = { f _ x } \left ( { x , y , z } \right ) a + {f_y}\left( {x,y,z} \right ) b + { f _ z } \left( { x , y , z } \right ) c\\ & = \left \langle { { f _ x }, { f _ y }, { f _ z } } \right\rangle \small \bullet \left \langle { a , b , c } \right \rangle \end{align*} $$
در رابطه فوق، $$\begin{align*} \left \langle { { f _ x } , { f _ y } , { f _ z } } \right \rangle \end{align*}$$ برداری سه مولفهای است که برابر با گرادیان تابع f است. بنابراین:
$$\large \nabla f = \left \langle { { f _ x } , { f _ y }, { f _ z } } \right \rangle \hspace { 0.25in } { \mbox { , } } \hspace { 0.5in } \nabla f = \left \langle { { f _ x } , { f _ y } } \right \rangle$$
البته میتوان از نماد زیر نیز برای بیان کردن گرادیان استفاده کرد:
$$\large \nabla f = { f _ x }\,\overrightarrow i + { f _ y } \overrightarrow j + { f _ z } \,\overrightarrow k \hspace { 0.5in } {\mbox{ , } } \hspace { 0.5in } \nabla f = { f _ x }\,\overrightarrow i + { f _ y } \overrightarrow j$$
بنابراین مشتق جهتیِ تابع f را میتوان به صورت زیر بیان کرد:
$$\large { D _ { \overrightarrow u } } f = \nabla f \small \bullet \overrightarrow u $$
در ادامه مثالی ارائه شده که در آن با استفاده از مفهوم گرادیان، مشتق جهتی یک تابع در راستایی مشخص ارائه شده است.
مثال ۲
حاصل مشتق توابع زیر را در جهات خواسته شده بدست آورید.
- $$ { D _ { \overrightarrow u } } f \left( { \overrightarrow x } \right ) $$ در حالتی که $$ f \left( { x , y } \right ) = x \cos \left ( y \right ) $$ بوده و بردار هادی برابر با $$ \overrightarrow v = \left \langle { 2 , 1 } \right \rangle $$ باشد.
- $$ { D _ { \overrightarrow u } } f \left( { \overrightarrow x } \right ) $$ در حالتی که $$ f \left ( { x , y , z } \right ) = \sin \left ( { y z } \right) + \ln \left ( { { x ^ 2 } } \right ) $$ بوده و جهت مشتقگیری در راستای بردار $$ \overrightarrow v = \left \langle { 1 , 1 , -1 } \right \rangle $$ (بردار هادی) باشد. همچنین حاصل مشتق سویی این تابع را در نقطه $$ \overrightarrow v = \left \langle { 1 , 1 , \pi } \right \rangle $$ نیز بدست آورید.
۱. در اولین قدم گرادیان تابع f را به صورت زیر محاسبه میکنیم.
$$\large \nabla f = \left \langle { \cos \left ( y \right ) , - x \sin \left ( y \right ) } \right \rangle $$
همانطور که پیشتر نیز دیدیم، بردار واحد را میتوان با تقسیم کردن بردار به اندازهاش، به صورت زیر بدست آورد.
$$\large \overrightarrow u = \left \langle { \frac { 2 } { { \sqrt 5 } } , \frac { 1 } { { \sqrt 5 } } } \right \rangle $$
بنابراین مشتق جهتی تابع برابر است با:
$$\large \begin{align*}{D_{\overrightarrow u}}f\left( {\overrightarrow x} \right) & = \left\langle {\cos \left( y \right), - x\sin \left( y \right)} \right\rangle \small \bullet \left\langle {\frac{2}{{\sqrt 5 }},\frac{1}{{\sqrt 5 }}} \right\rangle \\ & = \frac{1}{{\sqrt 5 }}\left( {2\cos \left( y \right) - x\sin \left( y \right)} \right)\end{align*}$$
۲. مشابه با تابع شماره ۱ در این حالت نیز دقیقا همین قدمها تکرار میشوند. بنابراین گرادیان تابع f برابر است با:
$$\large \begin{align*} & \nabla f \left ( { x , y , z } \right ) = \left \langle { \frac { 2 } { x } , z \cos \left ( { y z } \right ) , y \cos \left( { y z } \right ) } \right \rangle \\ &\rightarrow \nabla f \left( { 1 , 1 , \pi } \right ) = \left \langle { \frac { 2 } { 1 } , \pi \cos \left( \pi \right) , \cos \left ( \pi \right ) } \right \rangle = \left \langle { 2 , - \pi , - 1} \right \rangle \end {align*} $$
همچنین بردار واحد برابر است با:
$$\large \left\| {\overrightarrow v} \right\| = \sqrt 3 \hspace{0.5in}\overrightarrow u = \left \langle { \frac { 1 } { { \sqrt 3 } } , \frac { 1 } { { \sqrt 3 } } , - \frac { 1 } { { \sqrt 3 } } } \right \rangle $$
نهایتا مشتق سویی تابع f در راستای بردار u برابر میشود با:
$$\large \begin {align*} { D _ { \overrightarrow u } } f \left ( { 1 , 1 ,\pi } \right) & = \left\langle { 2 , - \pi , - 1 } \right \rangle \small \bullet \left \langle { \frac { 1 } { { \sqrt 3 } } , \frac { 1 } { { \sqrt 3 } } , - \frac { 1 } { { \sqrt 3 } } } \right \rangle \\ & = \frac { 1 } { { \sqrt 3 } } \left ( { 2 - \pi + 1 } \right )\\ & = \frac{ { 3 - \pi } } { { \sqrt 3 } } \end{align*} $$
قبل از اینکه به ادامه مطلب بپردازیم لازم است بدانید که مشتق جهتی، نوعی خاص از مشتق جزئی است. برای نمونه $$ { f _ x } $$ برابر با مشتق جهتی تابع f در راستای بردار $$ \overrightarrow u = \left \langle { 1 , 0 } \right \rangle $$ یا $$ \overrightarrow u = \left \langle { 1 , 0 , 0 } \right \rangle $$ است. همین قاعده را در مورد مشتقات جزئی $$ { f _ y } $$ و $$ { f _ z } $$ نیز میتوان بیان کرد.
این مطلب را با بیان دو ویژگی پرکاربرد از مشتق جهتی به پایان میرسانیم. ویژگی اول به ما بیشترین تغییرات تابع f را در نقطهای خاص نشان میدهد. در حقیقت برای تابعی دومتغیره در یک بینهایت مسیر را میتوان به منظور یافتن تغییرات در نظر گرفت. این در حالی است که با استفاده از ویژگی اول میتوان مسیری را یافت که در آن بیشترین تغییرات رخ میدهد.
قضیه اول
بیشترین مقدار مشتق جزئیِ $$ { D _ { \overrightarrow u } } f \left ( { \overrightarrow x } \right ) $$ یا به عبارتی بیشترین تغییرات تابع f در یک نقطه خاص برابر با گرادیان تابع f در آن نقطه ($$ \nabla f \left ( { \overrightarrow x } \right ) $$) است.
اثبات
اثبات قضیه بیان شده در بالا بسیار سهل است. اگر تغییرات تابع به صورت برداری نوشته شود، خواهیم داشت:
$$ { D _ { \overrightarrow u } } f = \nabla f \small \bullet \overrightarrow u = \left \| { \nabla f } \right \| \, \, \left \| { \overrightarrow u } \right \| \cos \theta = \left\| {\nabla f} \right\| \cos \theta $$
بدیهی است که مقدار فوق زمانی ماکزیمم است که راستای بردار گرادیان و بردار $$ \overrightarrow { u } $$ در یک جهت باشند. در راستای بیان شده، $$ \theta = 0 $$ بوده، در نتیجه $$ \cos \theta = 1 $$ بدست میآید.
مثال ۳
تصور کنید ارتفاع یک کوه مطابق با رابطه $$ z = 1000 - 0 . 0 1 { x ^ 2 } - 0 . 0 2 { y ^ 2 } $$ قابل توصیف باشد. اگر شما در نقطه $$ \left ( { 6 0 , 1 0 0 } \right ) $$ ایستاده باشید، بیشترین نرخ تغییرات ارتفاع در نقطه در چه جهتی و به چه مقدار است؟
در ابتدا گرادیان تابع f را بهصورت زیر بدست میآوریم.
$$ \large \nabla f \left( { \overrightarrow x } \right ) = \left \langle { - 0 . 0 2 x , - 0 . 0 4 y } \right \rangle $$
بنابراین بیشترین نرخ افزایش ارتفاع در نقطه $$\left( {60,100} \right)$$ برابر است با:
$$ \left \| { \nabla f \left ( { 6 0 , 1 0 0 } \right ) } \right \| = \sqrt { { { \left ( { - 1 . 2 } \right ) } ^ 2 } + { { \left ( 4 \right ) } ^ 2 } } = \sqrt { 1 7 . 4 4 } = 4 . 1 7 6$$
بدین ترتیب مشخص میشود که با توجه به نقطهای که شما در آن قرار گرفتهاید، بیشترین نرخ تغییرات ارتفاع با بردار $$(-1.2,-4)$$ به دست میآید. با توجه به اینکه مقدار بردار در راستای عمودی و افقی منفی است یعنی هر چه شما از نقطهای که در آن قرار دارید به سمت پایین و مرکز کوه حرکت کنید نرخ تغییرات ارتفاع بیشتر است تا اینکه به سمت بالا و افزایش فاصله از مرکز حرکت نمایید.
قضیه دوم
بردار گرادیان $$ \nabla f \left( { { x _ 0 } , { y _ 0 } } \right ) $$ به منحنی $$ f \left( { x , y } \right ) = k $$ در نقطه $$ \left ( { { x _ 0 } , { y _ 0 } } \right ) $$ و بردار $$ \nabla f \left( { { x _ 0 }, { y _ 0 } , { z _ 0 } } \right ) $$ به سطح $$ f \left ( { x , y , z } \right ) = k $$ در نقطه $$ \left ( { { x _ 0 } , { y _ 0 } , { z _ 0 } } \right ) $$ عمود است.
اثبات
قضیه دوم را در حالت سهبعدی ( $$ { \mathbb { R } ^ 3 } $$ ) اثبات میکنیم. روش اثبات را میتوان به حالت دوبعدی ($$ { \mathbb { R } ^ ۲ } $$) نیز تعمیم داد. برای اثبات در ابتدا سطح S را در نظر بگیرید به نحوی که توسط رابطه $$ f \left ( { x , y , z } \right ) = k $$ توصیف شود. همچنین نقطه P به مختصات $$ P = \left ( { { x _ 0 } , { y _ 0 } , { z _ 0 } } \right ) $$ را روی سطح S تصور کنید.
حال فرض کنید C خمی است که نقطه P را در خود دارد. بدیهی است که میتوان بینهایت خم را در نظر گرفت که از نقطه مفروض عبور میکند. اگر خم C را به صورت برداری بنویسیم، $$ { t _ 0 } $$ را برابر با مقداری در نظر بگیرید که نقطه P را به شما میدهد. در حقیقت مقدار t0 رابطه $$ \overrightarrow r \left ( { { t _ 0 } } \right ) = \left \langle { { x _ 0 } , { y _ 0 } , { z _ 0 } } \right \rangle $$ را به شما میدهد. از آنجایی که خم C روی سطح S قرار گرفته، بنابراین مولفههای تابع برداری r در رابطه زیر صدق میکنند. بنابراین میتوان نوشت:
$$ f \left ( {x \left ( t \right ) , y \left ( t \right) , z \left ( t \right ) } \right ) = k $$
حال با استفاده از مشتقگیری زنجیرهای از تابع f میتوان گفت:
$$ \frac { { \partial f } } { { \partial x } } \frac { { d x } } { { d t } } + \frac { { \partial f } } { { \partial y } } \frac { { d y } } { { d t } } + \frac { { \partial f } } { { \partial z } } \frac { { d z } } { { d t } } = 0 $$
حال حاصلضرب داخلی دو بردار $$ \nabla f = \left \langle { { f _ x } , { f _ y } , { f _ z } } \right \rangle $$ و $$ \overrightarrow r ^{\prime} \left ( t \right ) = \left \langle { x ^{\prime} \left ( t \right ) , y ^{\prime} \left ( t \right ) , z ^{\prime} \left ( t \right ) } \right \rangle $$ را به صورت زیر محاسبه میکنیم.
$$ \nabla f\, \small \bullet \, \overrightarrow r ^{\prime} \left ( t \right ) = 0 $$
بنابراین در $$ t = { t _ 0 } $$ نیز حاصل ضرب داخلی برابر است با:
$$ \nabla f \left ( { { x _ 0 } , { y _ 0 } , { z _ 0 } } \right ) \,\small \bullet \, \overrightarrow r ^{\prime} \left ( { { t _ 0 } } \right ) = 0 $$
با توجه به صفر بودن حاصل ضرب داخلی بردار گرادیان در بردار مماس بر خم C، میتوان نتیجه گرفت که گرادیان تابع f به هر خمی که از P میگذرد، عمود است. بنابراین گرادیان به سطح S نیز عمود است. انیمیشن زیر نشان میدهد که چگونه گرادیان بر تمامی خمهای گذرنده از یک نقطه عمود هستند.
در صورت علاقهمندی به مباحث مرتبط در زمینه ریاضی، آموزشهای زیر نیز به شما پیشنهاد میشوند:
- مجموعه آموزشهای ریاضیات
- مجموعه آموزشهای ریاضی و فیزیک
- آموزش ریاضی عمومی ۲
- تابع چند متغیره -- به زبان ساده
- تابع برداری -- از صفر تا صد
^^
برای دوستانی که نمی توانند حرکت در جهت بردار مشتق جهتی را تصور کنند :
1- فرض کنید یک کوه داریم.
2- فرض کنید یک سیخ بزرگ و طولانی داریم.
3- فرض کنید سیخ را طوری در دست گرفته ایم که سیخ با سطح زمین در یک راستا قرار دارد.(موازی)
4- حالا سیخ را در دل کوه فرو کنید به طوری که از آن طرف کوه بیرون بزند.(کوه را سیخ کنید)
5- حالا شروع کنید به بالا رفتن از کوه. و در جهتی پیش بروید که هر گاه به زیر پای خود نگاه میکنید، ببینید که بر روی سیخ در حرکت هستید.
همین.
چجوری روی کوه در جهت بردار گرادیان حرکت کند ؟ من نمیتونم تجسم کنم …مگر بردار مشتق جهتی بر بردار گرادیان عمود نیست ؟ بعد چجوری در مسیر بردار حرکتی برویم که با بردار گرادیان موازی باشد ؟ و نکته دیگه هم در مورد جهت ذره در میدانهایی که پتانسیل دارند چگونه انجام میشه و چرا حرکت ذره همیشه در جهت بردار گرادیان هست ؟ آیا میتوان گفت ذره هوش دارد ؟ با مثال لطفا نشان دهید
سلام و روز شما به خیر؛
در مورد مثال مورد نظر شما برای درک بهتر این مثال توضیحاتی به این مثال اضافه شد تا بتوانید منظور مثال از بیشترین تغییرات ارتفاع کوه را بیشتر درک کنید. در مورد حرکت ذرات در جهت گرادیان پتانسیل باید در نظر داشته باشید که گرادیان پتانسیل برابر با میدان الکتریکی است و ذرات باردار در جهت میدان الکتریکی و عمود بر میدان مغناطیسی حرکت میکنند.
از اینکه با فرادرس همراه هستید خرسندیم.
عالی. فقط در مثال کوه نورد بهتر است متذکر شویم امکان حرکت در جهت بردار گرادیان برای کوهنورد از جنبه عملی میسر نیست، چون کوه یه رویه تلقی میشود و گرادیان مسیر حرکت برای بیشترین تغییر را در صفحه زمین یعنی صفحه ایکس و ایگرگ به ما میدهد.
سلام. شخص میتواند روی رویه در جهت x و y حرکت کند.
از همراهی شما با مجله فرادرس خوشحالیم.
عجب فیلم حقی بود.
درود وسپاس فراوان
بسیار عالی
خیلی ممنونم عال بود