سندرم عضو کاذب و درد کاذب – از چگونگی تا درمان

۴۳۱ بازدید
آخرین به‌روزرسانی: ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۲
زمان مطالعه: ۹ دقیقه
دانلود PDF مقاله
سندرم عضو کاذب و درد کاذب – از چگونگی تا درمانسندرم عضو کاذب و درد کاذب – از چگونگی تا درمان

در این مطلب به سندرم عضو کاذب و همینطور درد کاذب خواهیم پرداخت؛ تصور کنید یک عمل جراحی روی بدن شما انجام می‌شود که در آن، دست چپ شما را قطع می‌کنند. ساعاتی بعد به هوش می‌آیید و می‌خواهید با دستان خود چشمتان را بمالید. شما حرکت دست چپ خود را حس می‌کنید و مثل همیشه، حس می‌کنید که دستتان وجود دارد اما تعجب می‌کنید که مالیده شدن چشم چپتان توسط دستتان را حس نمی‌کنید. ناگهان به خاطر میاورید که ساعاتی قبل در عمل جراحی دست خود را قطع کرده‌اید اما این مشکل را حل نمی‌کند. چند دقیقه بعد، علاوه بر این موضوع، درد شدیدی در دستتان حس می‌کنید، در همان دستی که وجود ندارد.

997696

این وضعیت که ترسناک به نظر می‌رسد، «سندرم اندام خیالی» (Phantom limb syndrome) نام دارد و این نام نوع درد، درد خیالی (Phantom pain) است. بیشتر افرادی که قطع عضو را تجربه می‌کنند، از این سندرم و درد آن رنج می‌برند. حال سوال این است که چرا و چگونه این اتفاق می‌افتد؟ آیا تنها یک وضعیت بدنی است و یا شرایط روانی بر آن تأثیر دارد؟ و از همه مهم‌تر، علم امروزه برای این سندرم چه درمانی در نظر دارد؟

سیستم عصبی، از جز به کل

برای درک چگونگی ایجاد حس‌هایی چون درد و حرکت اندام‌ها، لازم است با سیستم عصبی آشنا باشیم. برای آشنایی با سیستم عصبی، باید سلول‌های عصبی یا نورون‌ها (Neurons) را بشناسیم. همان‌طور که می‌دانید سلول‎‌ها کوچک‌ترین واحد سازنده‌ بدن موجودات زنده هستند.

در بسیاری از موجودات نظیر انسان، سلول‌ها در طی فرایند رشد جنینی، یک نقش تخصصی مثل انتقال خون، انتقال پیام عصبی، سیستم ایمنی و... را می‌پذیرند و بنا به نقش خود، شکل مناسب با آن نقش را پیدا می‌کنند و تمایز می‌یابند (به جز سلول‌هایی مثل سلول‌های بنیادین که پس از تولد و بلوغ نیز به شکل اولیه تولید می‌شوند و سپس به سلول‌های تخصصی‌تر تمایز می‌یابند). سلول‌هایی که متناسب با نقش انتقال پیام عصبی تمایز می‌یابند، نورون‌ها هستند.

هر نورون از سه قسمت تشکیل شده است: دندریت (Dendrite)، جسم سلولی (Cell body) و آکسون (Axon). دندریت که اغلت منشعب است، در ابتدای نورون قرار دارد و نورون پیام عصبی را معمولاً از این قسمت دریافت می‌کند. جسم سلولی بعد از دندریت قرار دارد و هسته و اندامک‌های سلول را در خود جای می‌دهد. در انتهای نورون، آکسون است. پایانه‌ آکسونی نیز مانند دندریت معمولاً منشعب است و مسئول انتقال پیام عصبی به نورون بعدی است.

اجزای نورون
تصویر ۱: اجزای نورون و انواع نورون‌ها

همان‌طور که در تصویر یک مشخص است، در برخی از نورون‌های حسی (نورون‌هایی که اطلاعات را به سمت مغز می‌برند)، انتهای دندریت‌ تغییر شکل یافته است و به شکل گیرنده‌ حسی درآمده است. هر گیرنده‌ حسی به یک نوع محرک حساسیت دارد. مثلاً گیرنده‌های صدا، لمس، فشار و ارتعاش، به محرک‌های مکانیکی، گیرنده‌های بو و چشایی به محرک‌های شیمیایی، گیرنده‌های حرارتی به دما و گیرنده‎‌های بینایی به نور حساسیت دارند. اما گیرنده‌های درد، هر زمانی که بافت‌ها به هر نوعی آسیب ببینند، احساس درد را منتقل می‌کنند.

ساختار نخاع
تصویر ۲: ساختار نخاع

به طول کل، نورون‌ها می‌توانند سلول‌های بسیار طویلی باشند که این اتفاق، با طویل شدن دندریت یا آکسون رخ می‌دهد. حتما تا به حال نام عصب (nerve) را شنیده‌اید. عصب هنگامی تشکیل می‌شود که چندین آکسون یا دندریت طویل، در یک مسیر، در کنار هم قرار گرفته و یک مسیر را طی کنند.

هر یک از اندام‌های ما عصب‌های حسی مربوط به خودشان را دارند که به سمت نخاع (Spinal cord) و نهایتاً مغز می‌روند و اطلاعات را برای پردازش، به سمت دستگاه عصبی مرکزی می‌برند (برخلاف اعصاب حرکتی که اطلاعات را از مغز به عضلات، غدد و ... منتقل می‌کنند). حال، سوال این است که با وجود تعداد بالای سلول‌های حسی، مغز چگونه تشخیص می‌دهد که کدام پیام، مربوط به کدام قسمت و کدام اندام است؟

مسیرهای عصبی، از نوک دست تا مغز

اعصاب ما برای انتقال پیام از اندام‌هایی چون دست و پا (اندام‌های پایین‌تر مهره‌های ستون فقرات) به مغز، ابتدا وارد نخاع ‌می‌شوند و سپس از طریق نخاع به سمت مغز می‌روند. نخاع از دو بخش خاکستری رنگ درونی (پروانه‌شکل) و بخش سفید بیرونی تشکیل شده است که این ساختار در تصویر شماره ۲ مشخص است.

قسمت خاکستری، محل تجمع جسم‌ سلولی عصب‌های حرکتی و برخی نورون‌های دیگر است. دندریت نورون‌های حسی از گیرنده‌ حسی اندام تا نزدیکی نخاع امتداد می‌یابد، سپس در گره‌ برجسته‌ کوچکی که کمی پیش از سمت پشتی نخاع قرار دارد به جسم سلولی نورون منتهی می‌شود، از سمت دیگر این گره، آکسون اعصاب حسی وارد نخاع می‌شوند و از قسمت سفید رنگ نخاع، به سمت مغز بالا می‌روند.

نکته‌ جالب این است که اعصاب ما با ترتیب مشخصی در نخاع قرار می‌گیرند. در کنار شکاف پشتی نخاع، در هر دو طرف ابتدا اعصاب مربوط به پا قرار می‌گیرند (اعصاب اندام‌های سمت راست در سمت راست و برعکس)، سپس با نزدیک شدن به شکاف جلویی نخاع، اعصاب مربوط به اندام‌های کمری و سپس دست‌ها در کنار اعصاب‌ مربوط به پا جای می‌گیرند. محل قرارگیری اعصاب از نخاع تا قشر مغز، جا به جا می‌شود (در بصل النخاع هر عصب به سمت مخالف می‌رود) اما ترتیب قرارگیری آن‌ها به همین صورت باقی می‌ماند.

ارتباط نخاع با اعصاب محیطی
تصویر ۳: ارتباط نخاع با اعصاب محیطی

علاوه بر این موضوع، هر پیام دریافت شده از اندام‌ها در قسمت خاصی از مغز ادراک می‌شود. یعنی اینکه مغز تشخیص دهد این پیام مربوط به انگشت است یا بازو، بستگی به محلی از مغز دارد که عصب پیام‌آور، پیام را به آن نقطه می‌برد و آنجا پردازش می‌شود. مکان پردازش پیام‌های هر اندام در مغز، در تصویر چهارم نشان داده شده است. به طور خلاصه می‌توان گفت مغز ما، اندام‌ ارسال‌کننده‌ پیام را با توجه به مکان دریافت پیام در مغز تشخیص می‌دهد.

تصویر ۴: محل درک پیام‌های اندام‌ها در مغز

ارتباط اعصاب با اندام خیالی

هنگامی که یکی از اندام‌های بدن مانند دست قطع شود، اعصاب آن نیز از میانه قطع می‌شود و درواقع گیرنده‌های آن از بدن جدا شده و از بین می‌روند. در چنین وضعیتی محرکی از جانب آن اندام به اعصاب و مغز ارائه نمی‌شود و مغز وجود آن عضو را احساس نمی‌کند. درست مثل وقتی که با ماده‌ی بی‌حس‌کننده، گیرنده‌های حسی را از کار انداخته باشیم.

اما شرایطی وجود دارد که در آن، اعصاب در محلی که قطع شده‌اند، گیرنده‌ جدیدی تولید می‌کنند. یعنی آن عصبی که در زمان سالم بودن دست، گیرنده‌ حسی‌ در نوک انگشت داشته، حالا گیرنده‌ حسی‌ در پوست محل قطع شدن دست در بازو دارد. طبیعی‌ است که این گیرنده‌ها اطلاعاتی چون لامسه را به مغز منتقل می‌کنند، اما مغز که از طریق محل اعصاب تشخیص می‌داد اطلاعات مربوط به کدام اندام است، همچنان این اطلاعات را مربوط به نوک انگشت تلقی می‌کند و فکر می‌کند که انگشت وجود دارد.

این حالت که فرد وجود عضوی را حس می‌کند که آن عضو را (در اثر عمل قطع عضو و یا به صورت مادرزادی) دارا نیست، «سندرم عضو خیالی» یا «سندرم عضو کاذب» نام دارد. فردی به نام آمبروز پیر (Ambroise Pare) در قرن شانزدهم میلادی، هنگامی که سربازان جنگ را مداوا می‌کرد، به وجود و علائم این سندرم پی برد. اگر سندرم در اثر عمل قطع عضو به‎‌وجود بیاید، علائم آن می‌توانند از چند لحظه تا چند سال بعد از قطع عضو پدیدار شوند.

درد خیالی و علل آن

اکثر افرادی که سندرم عضو خیالی را تجربه می‌کنند، از درد خیالی نیز رنج می‌برند (افرادی که مادرزادی عضوی را نداشته‌اند اما سندرم عضو خیالی را دارند، معمولاً درد خیالی را تجربه نمی‌کنند). گاهی این درد با شدت کم و منقطع است، گاهی از بین می‌رود اما برخی اوقات فرد یک درد شدید و مزمن را در عضو خیالی به وجود می‌آورد. این درد در اثر اضطراب، استرس و افسردگی افزایش می‌یابد.

علت این درد، هنوز نامشخص است. تعدادی نظریه در مورد این موضوع ارائه شده است که به آن می‌پردازیم، اما هیچ‌کدام کامل نیست. عده‌ای از محققین می‌گویند این درد به علت قطع عصب ایجاد می‌شود، یعنی عصب‌ها در محلی که قطع شده‌اند عملکرد غیرطبیعی نشان می‌دهند که منجر به درد می‌شود. این نظریه می‌تواند بیانگر علت درد باشد، اما نمی‌توان به عنوان علت همیشگی آن را بیان کرد چرا که برخی افراد مادرزادی عضوی را ندارند اما (به ندرت) از سندرم درد خیالی رنج می‌برند. به علاوه، اگر این نظریه کاملاً درست بود، هنگامی که با داروهای مسدودکننده، مسیر اعصاب حسی به مغز را مسدود می‌کردیم، می‌بایست درد پایان می‌یافت در حالی که در تمام موارد چنین نیست.

نظریه‌ دیگری به این می‌پردازد که علت درد این است که آسیب عصب محیطی می تواند منجر به تخریب برخی از سلول‌های نخاعی شود. اما این نظریه نیز نمی‌تواند یک نظریه‌ کامل باشد چرا که بیماران مبتلا به آسیب کامل نخاع نیز درد خیالی را تجربه می‌کنند. برخی دیگر از محققین بیان می‌دارند که درد خیالی، ناشی از فعالیت همزمان نورون‌ها در محل قطع عضو است چرا که هنگامی که عضوی از بین برود، اعصاب مربوط به آن بی‌هدف می‌شوند و سازمان‌نیافته فعالیت می‌کنند.

محققین دیگری می‌گویند که هنگامی که مغز تصور می‌کند عضو خیالی وجود دارد، برای به حرکت در آوردن آن اندام، نیرو و جنبش تولید می‌کند اما هرگز موفقیت‌آمیز بودن این عمل از طریق اطلاعات حسی تائید نمی‌شود؛ این اختلاف بین قصد و نتیجه‌ واقعی است که منبع درد خیالی است. برخی دیگر می‌گویند که تحلیل رفتن تدریجی اعصاب عضو خیالی عامل درد است و عده‌ای بیان می‌کنند که این خاطره‌ یک درد مانند درد شدید تصادف است که در عضو خیالی پدیدار می‌شود. به هر حال هیچکدام از این نظریه‌ها هنوز به عنوان یک نظریه‌ جامع معرفی نشده‌اند. بحث در مورد علت درد خیالی، یکی از مجادلات باز و جذاب کنونی علم است.

درمان سندرم عضو کاذب

درست مثل کشف علت درد خیالی، دانشمندان در مورد درمان درد خیالی نیز کاملاً موفق نبوده‌اند. با این حال درمان‌هایی وجود دارند که هر کدام تا درصدی می‌توانند این درد را برطرف سازند. یکی از ابتدایی‌ترین درمان‌ها، قطع دوباره‌ی عضو از کمی عقب‌تر از محل قطع قبلی ا‌ست که تنها برای مدت زمان کمی درد را به تعویق می‌اندازد و درصد عود بسیار بالایی دارد. روش دیگر مصرف داروهای ضد افسردگی، مسدودکننده‌ی مسیر درد و تسکین‌دهنده‌ی درد است، حتی گاهی در این روش بنا به تشخیص پزشک از مخدرهایی همچون کتامین نیز استفاده می‌شود.

از عمل جراحی نیز برای تسکین درد خیالی استفاده می‌شود. در این روش، جراحی با بی‌حسی موضعی انجام می‌شود و بیمار به‌هوش است. جمجمه باز می‌شود و یک الکترود روی قسمت‌هایی از مغز حرکت داده می‌شود. الکترود در قسمتی از مغز که بیمار حس کند با وجود الکترود در آن نقطه، درد به بیشترین میزان تسکین یافته، قرار داده می‌شود. همچنین یک ایجاد کننده‌ تحریک به عنوان مولد زیر استخوان جمجمه کاشته می‌شود. این روش درد را کاملاً تسکین نمی‌دهد، اما طبق گفته‌ بیماران، تا 50 درصد از شدت آن می‌کاهد.

در نوع دیگری از عمل جراحی پایانه‌های عصب مختل شده به اعصاب حرکتی در عضله مجاور، پیوند زده می‌شود. این کار به بدن امکان بازسازی اعصاب خود را می‌دهد و باعث می‌شود قسمتی از درد که به علت تخریب و تحلیل رفتن عصب ایجاد می‌شود، کاهش یابد.

آینه درمانی

زیست‌شناسی تنها علمی نیست که برای درمان درد خیالی تلاش می‌کند، روان‌شناسی نیز از روش‌های مختلفی به دنبال تسکین درد این بیماران است. هیپنوتیزم، پسخوراند زیستی (روشی که در آن به فرد آموزش داده می‌شود تا مواردی چون ضربان قلب، فعالیت عضلانی و... را در بدن خود نظارت کرده و کنترل کنند)، درمان شناختی رفتاری (یادگیری اینکه رفتار و احساسات چطور بر درد اثر می‌گذارد) و ... از جمله روش‌هایی است که روان‌شناسی برای کمک به کاهش درد خیالی استفاده می‌کند. اما می‌توان گفت که موثرترین روش درمان درد خیالی، آینه درمانی نام دارد.

آینه درمانی اولین بار در اواخر دهه‌ 90 میلادی، توسط یک دانشمند علم اعصاب به نام ویلایانور راماچاندران (Vilayanur Ramachandran) به کار گرفته شد. او به کمک آینه، مغز تلقین‌پذیر انسان را طوری فریب ‌داد که مغز فکر کند اندام آسیب‌دیده هیچ مشکلی ندارد.

تصویر ۵:‌‌ آینه درمانی

مثلاً در حالتی که دست راست فرد قطع شده بود، آینه‌ای بزرگ را طوری بین دو دست و صورت او قرار می‌داد که فرد دست راست قطع‌ شده‌ خود را نبیند، بلکه به جای آن، تصویر دست چپ را ببیند. سپس از فرد می‌خواست که دست چپ خود را حرکت دهد. با این کار فرد دست راست خود را نیز در حال حرکت می‌دید. این باعث می‌شود که مغز فکر کند که اندام قطع شده می‌تواند واقعاً حرکت کند، درنتیجه درد خیالی فرد کاهش می‌یابد.

تحقیقات نشان می‌دهد که با ادامه دادن جلسات آینه‌درمانی، درد خیالی در 60 درصد افراد تا حد زیادی از بین می‌رود، حتی افرادی که پیش از آن قرص‌های قوی مصرف کرده‌اند و پاسخی نگرفته‌اند.

یک نظریه در مورد علت ایجاد درد خیالی که موثر بودن روش آینه درمانی آن‌ را تقویت می‌کند، نظریه‌ ناهماهنگی شناختی است. هنگامی که مغز اطلاعاتی حاکی از وجود یک عضو را دریافت می‌کند اما بینایی عدم وجود آن عضو را بیان می‌کند، ناهماهنگی شناختی پیش می‌آید.

این ناهماهنگی منجر به گیجی مغز، تفسیرهای اشتباه و در نهایت ایجاد حس درد می‌شود (مثل زمانی که در ماشین به کتابی خیره ‌می‌شویم، با گوش میانی حرکت را حس می‌کنیم اما با چشم نه، و این منجر به حالت تهوع می‌شود). جالب توجه است که وقتی از یک بیمار درد خیالی پرسیده‌ شود اندام خیالی‌اش در چه حالتی قرار دارد، دقیقاً آخرین وضعیت اندام را قبل از وقوع اتفاق منجر به قطع عضو بیان می‌کنند.

مثلا فردی که دستش قبل از قطع شدن در یک سانحه مشت بوده، بیان کرده است که دستش هنوز مشت است و آنقدر دستش را فشار داده که درد گرفته اما نمی‌تواند آن را باز کند! در آینه‌درمانی، این فرد دست دیگرش را باز می‌کند و چون مغز این تصویر را برای دست قطع شده نیز می‌بیند، باور می‌کند که مشت دست قطع شده نیز باز شده و کم‌کم درد از بین می‌رود. به عبارتی اطلاعات بینایی جدید، پیام‌های عصبی ارسال شده از اندام قطع شده و خاطره‌های باقی‌مانده از آن عضو را مهار می‌کنند.

بهره‌گیری از تکنولوژی برای درمان

درمان درد کاذب
تصویر ۶: استفاده از واقعیت مجازی برای درمان درد خیالی

با ظهور تکنولوژی واقعیت مجازی، افراد به جای استفاده از آینه، از این تکنولوژی استفاده می‌کنند. در این روش الکترودهایی به ماهیچه‌های عضو قطع شده‌ فرد متصل می‌شود تا پیام‌های حرکتی فرد را دریافت کند و روبه‌روی افراد مانیتوری قرار داده می‌شود که در آن تصویر خودشان در حالی که اندام قطع شده‌ آن‌ها کاملاً سالم و قادر به حرکت است، دیده می‌شود. سپس افراد می‌توانند فعالانه اندام قطع شده‌ خود را حرکت دهند. این موضوع علاوه بر اثر آینه‌درمانی، باعث می‌شود که اعصاب و مناطق مغز مربوط به آن عضو، به کار گرفته شوند و تحلیل نروند.

به همین روش بازی‌های کامپیوتری‌ ساخته شده که در آن افراد با استفاده از عضو مجازی خود مشغول به راندن یک ماشین مسابقه می‌شوند. امید است که علم و تکنولوژی به زودی به علت و درمان قطعی سندرم درد خیالی دست یابد.

بر اساس رای ۰ نفر
آیا این مطلب برای شما مفید بود؟
اگر بازخوردی درباره این مطلب دارید یا پرسشی دارید که بدون پاسخ مانده است، آن را از طریق بخش نظرات مطرح کنید.
دانلود PDF مقاله
نظر شما چیست؟

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *