چرا هوش مصنوعی به حقوق مالکیت فکری نیاز دارد؟
آیا وقت آن رسیده است که برخی از حقوق انسانی را برای دستگاههای مجهز به هوش مصنوعی به رسمیت بشناسیم؟ در فیلمها و داستانهای علمی-تخیلی بسیار دیدهایم که رباتهای دستیافته به سطوح عالی توانایی ذهنی، علیه سازندگانشان قیام میکنند. مسئله حمایت از حقوق سامانههای مبتنی بر هوش مصنوعی اکنون وارد دنیای واقعی ما هم شده است. امروزه سامانههای مبتنی بر هوش مصنوعی توانایی خلق آثار مبتکرانه ادبی و هنری و اختراع محصولات کاربردی را پیدا کردهاند. این مسئله باعث شده تا تعیین وضعیت مالکیت فکری این تولیدات به یک سؤال حقوقی مهم تبدیل شود. در این مقاله به تحولات هوش مصنوعی در حقوق مالکیت فکری نگاه میکنیم و محدوده حمایت از این آثار را در ساختارهای حقوقی فعلی ایران و کشورهای دیگر دنیا نشان میدهیم.
آخرین دستاوردهای هوش مصنوعی
امروزه بسیاری از دولتها و شرکتهای بزرگ بینالمللی سرمایهگذاری عظیمی برای توسعه هوش مصنوعی و نرمافزارهای یادگیری ماشین کردهاند. هر کارآفرین دوراندیشی میداند که برای حفظ جایگاه خود در بازار رقابتی نیازمند بکارگیری آخرین دستاوردهای هوش مصنوعی است. میزان سرمایهگذاری در هوش مصنوعی در سال 2019 حدود ۳۵/۸ میلیارد دلار برآورده شده و پیش بینی شده است که این رقم در سال 2022 به ۷۹/۲ میلیارد دلار برسد. همچنین تعداد بنگاههای اقتصادی که از فناوریهای هوش مصنوعی بهره میگیرند از سال 2015 تا 2019 حدود 270 درصد رشد داشتهاند.
بحران کرونا هم انگیزه بیشتری برای توجه به حوزه هوش مصنوعی فراهم کرده است چراکه همهگیری این ویروس ضرورت ارائه خدمات آنلاین را به همه ما یادآوری کرد.
تحقیقات و پیشرفتهای فناورانه در حوزه هوش مصنوعی میتواند آینده کاملاً متفاوتی را برای بشر رقم بزند. البته نیاز نیست منتظر اختراعات و پیشرفتهای جدید باشیم. همین الآن قابلیتهای هوش مصنوعی در بسیاری از حوزهها تحولات جدی ایجاد کرده است؛ حوزههایی چون تعیین هویت از روی صدا و تصویر، خودروها و ابزارهای خودگردان، درمانهای پزشکی شخصیشده، خدمات حقوقی و قضایی، مدیریت سرمایه، صنایع دفاعی، خدمات مشتری و تولیدات فرهنگی و سرگرمی.
در بلندمدت دور از ذهن نیست که سامانههای هوش مصنوعی بتوانند با یادگیری از تجربیات گذشته تکامل پیدا کرده و در بسیاری از فعالیتهای شناختی از انسان پیشی بگیرند. تحقیقات در زمینه توسعه فناوریهای یادگیری عمیق (Deep Learning Technology) و «هوش عمومی مصنوعی» (Artificial General Intelligence) به ساخت نرمافزارهای هوشمندتری منجر خواهد شد که قادر باشند بدون دخالت انسان فعالیتهای خارقالعادهای انجام دهند.
ورود هوش مصنوعی به عرصه حقوق مالکیت فکری
مباحث حقوقی جدیدی در اثر حضور فراگیر و هرروزه هوش مصنوعی در زندگی امروزی ما مطرح شده است و در بسیاری از زمینهها نیاز به مقررات جدید و روزآمد حس میشود. حقوق مالکیت فکری یکی از حوزههایی است که با پیشرفت هوش مصنوعی دستخوش تحولات جدی شده است. سامانههای هوش مصنوعی امروزی قادر به تولید آثار ادبی و هنری، از نقاشی و قطعات موسیقی تا نگارش داستان و مقاله، هستند. آنها میتوانند با ابداع فرایندهای نوآورانه تحولاتی جدی در زمینه تولید و ارائه کالاها و خدمات ایجاد کنند.
تحولات فنّاورانه موجب شده تا برخی مفاهیم بنیادین مالکیت فکری به چالش کشیده شوند. زمانی که قوانین مرجع مالکیت فکری نوشته میشدند فقط هوش طبیعی و قوای شناخت انسانی، پتانسیل خلق آثار ابتکاری را داشتند. با ورود هوش مصنوعی تعدادی از مفاهیم پایه حقوق مالکیت فکری مثل «ابتکار»، «پدیدآورنده»، «مخترع»، «هنرمند» و «طراح» نیاز به تعریف مجدد پیدا کردهاند. آیا میتوانیم برای رباتها و نرمافزارهای مجهز به هوش مصنوعی هم حقوق مالکیت فکری قائل شویم؟ این اولین بار نیست که برای یک موجودیت غیرانسانی شخصیت حقوقی در نظر میگیریم. در نظامهای حقوقی فعلی دنیا شخصیت حقوقی برای شرکتها و سازمانها و کشورها به رسمیت شناخته شده است. یعنی آنها هم مثل انسانها صاحب حقوق و تکالیفی هستند.
البته باید به خاطر داشته باشیم که قوانین و مقررات و اصول بنیادین مالکیت فکری برای حمایت از انسانهای خالق اثر و با در نظر گرفتن مصالح و منافع انسانها نوشته شدهاند و شاید گسترش این قوانین به حوزه آثار تولید شده از طریق ماشین، مناسب نباشد. تردیدی نیست که باید یک برنامه حمایتی برای ابتکارات تولید شده توسط هوش مصنوعی پیشبینی شود، اما شاید بهتر باشد این برنامه ویژگیهای متفاوتی با قوانین فعلی حمایت از مالکیت فکری داشته باشد.
برای بررسی دقیق این مسئله ابتدا باید وضعیت حقوقی فعلی مرتبط با آثار هوش مصنوعی را بررسی کنیم و به سؤالات و ابهامات در این موارد پاسخ دهیم.
حمایت از پدیدآورندگان هوش مصنوعی در نظام حقوقی ایران
ابتدا این مسئله را بررسی میکنیم که از خالقان فنّاوریهای هوش مصنوعی در حقوق ایران چه نوع حمایت حقوقی میشود. هر سامانه هوش مصنوعی در وهله اول یک نرمافزار رایانهای است. در ایران چارچوب حقوقی مربوط به حمایت از این آثار در «قانون حمایت از حقوق پدیدآورندگان نرمافزارهای رایانهای» (مصوب 1379) و آئیننامه اجرایی همین قانون بیان شدهاند. در این قانون دو دسته حقوق برای پدیدآورنده نرمافزار به رسمیت شناخته شده است:
- حقوق مادی: یعنی حق استفاده شخصی، حق نشر، حق عرضه، حق اجرا، حق تکثیر و حق هرگونه بهرهبرداری اقتصادی. این حقوق قابل انتقال است و پدیدآورنده میتواند آن را به شخص دیگری واگذار کند.
- حقوق معنوی: یعنی حق انتساب اثر به پدیدآورنده. این حق قابل انتقال نیست یعنی حتی با رضایت شخص پدیدآورنده هم نمیتوان شخص دیگری را پدیدآورنده نرمافزار معرفی کرد.
برای نقض حقوق پدیدآورنده، مجازات حبس و جزای نقدی پیشبینی شده است اما دعوای نقض حقوق در صورتی در دادگاه پذیرفته میشود که ثبت قانونی نرمافزار انجام شده باشد. (در بسیاری از کشورها چنین شرطی برای حمایت از مالکیت فکری نرمافزارها وجود ندارد. مثلاً در اتحادیه اروپا یک برنامه کامپیوتری اگر یک اثر ابتکاری محسوب شود مورد حمایت قانون است. البته برای افزایش حمایت قانونی از راهکارهای مکملی چون ثبت اختراع و حمایت از اسرار تجاری هم بهره میگیرند.)
برای ثبت آثار در ابتدا باید تأییدیه فنی نرمافزار از سازمان فناوری اطلاعات زیر نظر وزارت ارتباطات دریافت شود. (البته در قانون، این وظیفه به عهده شورای عالی انفورماتیک گذاشته شده است اما شورای عالی انفورماتیک در سال ۱۳۹۵ منحل شد و سپس وزارت ارتباطات مسئولیت ثبت و صدور تأییدیه فنی نرمافزارها را به عهده گرفت). در مرحله بعدی پدیدآورنده دو انتخاب برای ثبت اثر خود دارد:
- دریافت گواهی ثبت نرمافزار از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی: این گواهی مجوزی برای تکثیر و نشر اثر است.
- ثبت به عنوان اختراع در اداره مالکیت معنوی سازمان ثبت اسناد: ثبت اختراع باعث میشود تا پدیدآورنده نرمافزار از حمایتهای «قانون ثبت اختراعات، طرحهای صنعتی و علائم تجاری» هم بهرهمند شود. ضمن اینکه پدیدآورنده را از مزایای مختلف ثبت اختراع بهرهمند میکند.
مالکیت فکری آثار تولیدی توسط هوش مصنوعی
اکنون نرمافزارها و ماشینهایی وجود دارند که میتوانند بدون مشارکت انسان، آثار مورد حمایت قوانین مالکیت فکری پدید بیاورند. به این ترتیب یک سؤال جدید حقوقی ایجاد میشود. چه کسی دارنده حقوق مالکیت فکری این آثار است؟ و چطور میتوان از محصولات تجاری خلق شده توسط هوش مصنوعی حمایت قانونی کرد و حقوق مالکیت فکری برای آنها در نظر گرفت؟
شبکههای مولد تخاصمی (Generative Adversarial Networks) با نام اختصاری «GAN» یکی از بهروزترین معماریهای یادگیری عمیق برای ماشینهای مبتنی بر هوش مصنوعی هستند که از زمان مطرح شدن در سال ۲۰۱۴ تاکنون به شدت پیشرفت کردهاند. ماشینها به کمک این شبکه بدون داشتن ورودی و کمک انسانی قادر به تولید اثر هستند. سامانههای مبتنی بر این شبکه به تولید آثار جالبی دست پیدا کردهاند. آثاری که اگر انسان آنها را خلق میکرد بیتردید مورد حمایت قوانین مالکیت فکری قرار داشت. دو نمونه شاخص از این آثار را مثال میزنیم:
- نقاشی چهره ادموند بلامی اولین اثر هنری تولیدی هوش مصنوعی بود که در یک حراجی رسمی آثار هنری به فروش رفت. این نقاشی در اکتبر ۲۰۱۸ (پاییز ۱۳۹۷) در حراجی کریستی به قیمت ۴۳۲.۵۰۰ دلار فروخته شد. نام نرمافزار خالق این اثر «آبویِس ایآی» (Obvious AI) است. گروه پدیدآورنده این نرمافزار به الگوریتم شبکه عصبی عمیق، انواع نقاشیهای کلاسیک چهره را آموزش دادند. نتیجه این شد که آبویس توانست نقاشی مردی را بکشد که به یک نجیبزاده اروپایی قرن هجدهمی شباهت داشت.
- «هوش مصنوعی دابوس» (Dabus AI) سامانهای که دکتر استیون تالر اختراع کرد موفق به ابداع ظروف نوشیدنی و چراغ قوه بر اساس هندسه فراکتال شده است. تالر سعی کرد تا این اختراعات را به نام دابوس ثبت کند اما درخواست ثبت اختراع او هم در آمریکا، هم در بریتانیا و هم در اروپا ناموفق ماند.
اداره ثبت اختراع اتحادیه اروپا در ابتدای سال ۲۰۲۰ (زمستان ۱۳۹۸) متن کامل رأی خود در مورد پرونده دابوس را منتشر کرد. در این رأی آمده بود: شخصی که نام او به عنوان مخترع در گواهی ثبت اختراع (پتنت) درج میشود باید یک شخص حقیقی (انسان) باشد. اشیاء صاحب هیچ حقی از جمله حق ثبت اختراع نیستند. در متن این رأی به قوانین متعددی از جمله قانون مدنی آلمان، فرانسه و ایتالیا استناد شده بود.
این رأی اصلاً غیرمنتظره نبود. قوانین و مفاهیم پایه حقوقی ما زمانی شکل گرفتند که هوش مصنوعی فقط یک رؤیای دوردست در داستانهای علمی تخیلی بود. به نظر میرسد هیچ کشوری نتوانسته قوانین خود را با سرعت روزافزون تحولات فنّاورانه هماهنگ کند و نظامهای قضایی هم انعطافپذیری لازم برای هماهنگ شدن با وضعیتهای جدید را ندارند.
از نظر حقوق فعلی ما، ماشینها فقط یک ابزار مورد استفاده انسانها برای تولید اثر هستند. اگر ماشینها بدون دخالت عامل انسانی اثری خلق کنند اثر آنها مورد حمایت قانونی قرار نمیگیرد. مثلاً تصاویر ماهوارههای هواشناسی را در نظر بگیرید. این تصاویر به صورت کاملاً خودکار گردآوری شده و با نرمافزارهای ویژه رایانهای پردازش میشوند و عامل انسانی هیچ کاری جز فشردن یک دکمه برای دانلود تصویر نهایی انجام نمیدهد. آیا به نظر شما ما میتوانیم شخصی که فقط یک دکمه را فشار میدهد پدیدآورنده تصویر ماهوارهای بدانیم؟
این مسئله باعث میشود که بخش بزرگی از تولیدات ماشینی را نتوان مورد حمایت قانونی قرار داد. چون اشیا طبق قوانین موجود نمیتوانند صاحب حق باشند و عامل انسانی پدیدآورنده اثر وجود ندارد.
استدلالهایی در حمایت و مخالفت از حقوق مالکیت فکری هوش مصنوعی
نوع نگاهی که در بالا ذکر شد با واقعیتهای فنّاوری امروزی همخوانی ندارد و باعث ایجاد یک خلأ حقوقی در زمینه وضعیت مالکیت فکری آثار تولیدشده توسط هوش مصنوعی شده است. چاره چیست؟ آیا قانونگذاران و مفسران قانون باید سمت به رسمیت شناختن حقوق پدیدآورنده و مخترع برای سامانههای هوش مصنوعی حرکت کنند؟ آیا این کار منفعتی دارد؟ در ادامه، استدلالهایی در حمایت و مخالفت از حقوق مالکیت فکری هوش مصنوعی را مرور میکنیم.
استدلالهایی در حمایت از حقوق مالکیت فکری هوش مصنوعی
۳ نوع استدلال را میتوان برای حمایت از مالکیت فکری هوش مصنوعی نام برد که در ادامه متن به آن اشاره شده است.
محرک رشد برای صنعت هوش مصنوعی
اگر بپذیریم که اشیا هم میتوانند صاحب برخی حقوق شوند و برخی از حقوق مالکانه را برای هوش مصنوعی به رسمیت بشناسیم، امکان حمایت از مالکیت فکری آثار پدید آمده بدون دخالت انسان فراهم میشود. این مسئله یک مشوق برای سرمایهگذاری و رشد این صنعت خواهد بود.
تعیین پدید آورنده و مخترع واقعی
استیون تالر سازنده هوش مصنوعی دابوس میتوانست اختراعات دابوس را به نام خودش ثبت کند اما او میگوید که مخترع واقعی این محصولات، دابوس است. او مخترع این محصولات نیست چون اصلاً تخصصی برای اختراع ساختارهای مبتنی بر هندسه فراکتال ندارد. برنامهنویس نرمافزارهای هوش مصنوعی خالق واقعی آثار تولید شده توسط هوش مصنوعی نیست، چون اثر با ابتکار و خلاقیت و تلاش ذهنی مستقل او خلق نشده است.
نیاز به قوانین جدیدی برای حمایت از مالکیت فکری
تولیدات هوش مصنوعی را در چارچوب مفاهیم فعلی مالکیت فکری نمیتوان به درستی تحلیل کرد؛ بنابراین بهترین کار این است که نوع جدیدی از حمایت مالکیت فکری ایجاد کنیم که متناسب با وضعیت سامانههای هوش مصنوعی باشد.
استدلالهایی در مخالفت با حقوق مالکیت فکری هوش مصنوعی
مشابه موارد بالا، استدلالهایی نیز در مخالفت با مالکیت فکری هوش مصنوعی وجود دارند که در ادامه، به آنها میپردازیم.
عدم وجود ضرورت برای حمایت از محصولات هوش مصنوعی
فلسفه وضع قوانین حمایت مالکیت فکری این بوده است که پدیدآورندگان آثار بتوانند از تولید و انتشار اثر خود کسب منفعت کنند و به این ترتیب، انگیزه دانشمندان و هنرمندان برای تولید آثار نوآورانه افزایش پیدا کند اما ماشینها به چنین انگیزهای نیاز ندارند.
تضییع حقوق افراد دخیل
تلاش و ابتکار انسانها باعث میشود تا سیستم هوش مصنوعی بتواند به نتیجه نهایی برسد. مثلاً الآن نقاشانی وجود دارند که آثار خود را به کمک هوش مصنوعی خلق میکنند. هوش مصنوعی برای آنها در حکم تابلو و رنگ است. اگر حق مالکیت را به ماشینها بدهیم سهم افراد سهیم در هدایت و طراحی و فکرپردازی آنها نادیده گرفته شده است.
عدم توانایی ماشینهای هوش مصنوعی بر اجرای حقوق مالکیت فکری خود
فایده اعطای حقوق به اشخاص این است که آنها بتوانند از مزایای این حق بهرهمند شوند. مثلاً وقتی ما پدیدآورنده یک اثر هنری باشیم، میتوانیم حق انتشار آنرا با قرارداد به شخص دیگری منتقل کنیم یا در مورد استفاده از آن در اثر دیگری تصمیم بگیریم یا اگر شخصی از اثر ما استفاده غیرمجاز کرد، علیه او اقدام قانونی کنیم. ماشینها توانایی انجام چنین کارهایی را ندارند پس حتی اگر این حق را به آنها بدهیم در عمل نمیتوانند از آن استفاده کنند.
احتمال بروز اختلاف بین پدیدآورندگان هوش مصنوعی
معمولاً یک محصول فقط تولید یک نفر نیست. در بیشتر مواقع یک گروه با مهارتها و تخصصهای متفاوت، اثری را تولید میکند. اگر ما مالکیت را فقط به هوش مصنوعی واگذار کنیم، شبکه مشارکتکنندگان انسانی در تولید محصول نهایی را نادیده گرفتهایم.
برای مثال گروه پدیدآورنده آبویس ایآی اعلام کرده بودند که کدهای مربوط به آموزش نقاشی به «آبویس ایآی» را از یک هنرمند آیتی به نام روبیا بارات دریافت کرده بودند. در اینجا شبکه پیچیدهای از برهمکنش فعالیتهای مختلف منجر به خلق یک اثر هنری شده است. آیا ما باید مالکیت فکری نقاشی چهره ادموند بلامی را متعلق به برنامهنویس کدها بدانیم یا پدیدآورندگان «آبویس ایآی» یا خود «آبویس ایآی»؟ یا هر سه آنها یک اثر مشترک خلق کردهاند و در مالکیت آن سهیم هستند؟
نتیجهگیری
پیشرفت هوش مصنوعی چالشهای مهمی را در حوزه مقررات حاکم بر مالکیت فکری ایجاد کرده است. دستاوردهای جدید نرمافزارهای هوش مصنوعی، مسائل حقوقی جدیدی را بوجود آورده است که منابع موجود حقوق برای پاسخگویی به آنها کافی به نظر نمیرسند. موضوعاتی که تا چند سال پیش فقط در داستانها و فیلمهای علمی- تخیلی مطرح میشدند اکنون به صورت پروندههای واقعی در ادارات ثبت اختراع و دادگاهها ثبت شدهاند.
این حوزه از حقوق در سالهای آینده نیازمند نظریات جدید حقوقی و وضع مقررات روزآمد است. در نظام حقوقی ایران، پدیدآورندگان سامانههای هوش مصنوعی میتوانند از حمایتهای قانونی موجود از پدیدآورندگان نرمافزارها بهرهمند شوند اما قوانین ایران مثل بسیاری از کشورهای دیگر برای آثار پدیدآمده به دست هوش مصنوعی حق مالکیت فکری را به رسمیت نمیشناسد. بنابراین اشخاص و شرکتهایی که در زمینه توسعه هوش مصنوعی فعالیت میکنند ممکن است با مشکلات و اختلافات حقوقی در مورد مالکیت آثار خود مواجه شوند.
در چارچوب ساختارهای حقوقی موجود دو راهکار را میتوان به توسعهدهندگان سامانههای هوش مصنوعی توصیه کرد. یکی اینکه سیستم هوش مصنوعی به عنوان اختراع ثبت شود و دوم اینکه برای جلوگیری از اختلاف، افرادی که در توسعه نرمافزار شریک هستند قراردادهای دقیقی بین خود تنظیم کنند.
این مطلب توسط نویسنده مهمان، «محسن کاظمپور»، نوشته شده است.