۱۵۰ ضرب المثل انگلیسی رایج و کاربردی که باید بدانید + ترجمه و تلفظ

۹۴۹۴ بازدید
آخرین به‌روزرسانی: ۱۴ شهریور ۱۴۰۲
زمان مطالعه: ۵۱ دقیقه
۱۵۰ ضرب المثل انگلیسی رایج و کاربردی که باید بدانید + ترجمه و تلفظ

ضرب المثل‌ها در واقع جملات کوتاه و عبرت‌آموزی هستند که مردم هر فرهنگ و زبان با کمک آن‌ها منظور خود را به بیانی زیبا و مختصر ابراز می‌کنند. اغلب ضرب المثل‌ها به تاریخچه، اعتقادات، آداب و سنت‌های آن کشور مربوط می‌شود و دانستن آن‌ها به منظور جزوی از آن فرهنگ شدن امری ضروری به شمار می‌آید. در این مطلب از «مجله فرادرس» 150 ضرب المثل انگلیسی که به صورت متداول و روزمره در میان انگلیسی‌زبانان مورد استفاده قرار می‌گیرد به همراه ترجمه و مثال ذکر شده است. در انتها نیز به چند سوال مهم در مورد ضرب المثل انگلیسی جواب داده شده است و تمرینی برای درک بهتر شما ارائه شده است.

150 ضرب المثل انگلیسی

به سخنان معروف، عبرت‌آموز و تاریخی کشورها ضرب المثل‌ گویند. در واقع، ضرب المثل‌ها جملات کوتاه و زیرکانه‌ای هستند که نسل به نسل و دهن به دهن چرخیده‌اند و به ما پندهای زندگی می‌دهند. انگلیسی‌زبانان بومی نیز اغلب بدون این‌که متوجه باشند از ضرب المثل انگلیسی در مکالمات روزمره خود استفاده می‌کنند.

ضرب المثل‌ها می‌توانند بیش از هر کتاب درسی در مورد فرهنگ هر کشوری به شما بیاموزند. آن‌ها نشان می‌دهند که چه چیزی برای مردم آن کشور مهم است و چه رفتاری صحیح و چه رفتاری اشتباه تلقی می‌شود. همچنین،‌ دانستن ضرب المثل‌ انگلیسی می‌تواند تاریخ کشورها را برای شما بازگو کند. به طور مثال، ضرب المثل‌های شهرهایی که صنعت کشاورزی در آن‌ها رایج است اصطلاحات کشاورزی زیادی دارد و کشورهایی که در آن‌ها ماهیگیری رواج دارد، بیشتر اصطلاحات آن در حوزه دریا و ماهیگیری است.

بنابراین برای درک بهتر زبان انگلیسی بهتر است با ضرب المثل‌های انگلیسی آشنا شوید. از دیگر مشکلات زبان‌آموزان هنگام یادگیری ضرب المثل انگلیسی استفاده نادرست از آن‌هاست. علاوه بر این زبان‌آموزان اغلب ضرب المثل‌های قدیمی که دیگر در زندگی روزمره کاربرد ندارند را از کتاب‌های درسی قدیمی انگلیسی یاد می‌گیرند و سعی می‌کنند از آن استفاده کنند که واضحا دال بر ناآگاهی و عدم تسلط آن‌ها بر زبان انگلیسی است.

کتاب های قدیمی - 150 ضرب المثل انگلیسی

بنابراین هنگام یادگیری زبان انگلیسی مهم است که بدانیم امروزه انگلیسی زبانان بریتانیایی و آمریکایی در مکالمات روزمره خود از چه ضرب المثل‌هایی استفاده می‌کنند. از این رو، در جدول‌های زیر 150 ضرب المثل متداول انگلیسی همراه با مثال و ترجمه ارائه شده است.

ضرب المثل متداول انگلیسی
All that glitters is not gold
Something might not be as valuable as it seems to be
هر گردویی گرد است، اما هر گردی گردو نیست.

Mark recently bought an attractive wrist-watch, and it stopped after few weeks. All that glitters is not gold.

«مارک» اخیرا ساعت مچی جذابی خرید ولی بعد از چند هفته از کار افتاد. هر گردویی گرد است، اما هر گردی گردو نیست.

Seeing is believing
Explaining something is easier through a picture than by words
شنیدن کی بود مانند دیدن

I had heard about her beauty but seeing is believing.

تعریف زیبایی او را شنیده بودم اما شنیدن کی بود مانند دیدن.

A word to the wise is enough
A very brief warning or explanation is enough for an intelligent person.
در خانه اگر کس است، یک حرف بس است

A word to the wise is enough. Don't sneak out. Mom and dad will know.

در خانه اگر کس است، یک حرف بس است. یواشکی از خانه بیرون نرو. مادر و پدر می‌فهمند.

Beggars can’t be choosers
People dependent on others must be content with what is offered to them
در بیابان لنگه کفش غنیمت است

A: You won't sleep well on this couch.

B: It's alright. Beggars can’t be choosers.

A: نمی‌توانی روی این مبل راحت بخوابی.

B: اشکالی ندارد. در بیابان لنگه کفش غنیمت است.

A journey of a thousand miles begins with a single step
It is necessary to take the first step to reach your goal
قطره قطره جمع گردد وانگهی دریا شود

I feel overwhelmed with all the tasks I have to finish, but I have to start with something since a journey of a thousand miles begins with a single step.

زیر بار تمام کارهایی که باید انجام دهم غرق شده‌ام، اما بالاخره باید از جایی شروع کرد چون قطره قطره جمع گردد وانگهی دریا شود.

A bird in the hand is worth two in the bush
What you have is better than what you might get
سیلی نقد به از حلوای نسیه

I think I’ll sell my car at the offered price instead of waiting for something higher. After all, a bird in hand is worth two in the bush.

فکر کنم به‌جای این‌که منتظر قیمت بالاتر باشم، ماشینم را با قیمت پیشنهادی بفروشم. بالاخره سیلی نقد به از حلوای نسیه.

Actions speak louder than words
What someone does means more than what they say they will do
دو صد گفته چون نیم کردار نیست

She never bragged about her grades but secured the second position in the exams. Truly, actions speak louder than words.

او هرگز به‌خاطر نمرات خود پز نداد، اما در امتحانات رتبه دوم را کسب کرد. به راستی که دو صد گفته چون نیم کردار نیست.

Barking dogs seldom bite
People who make themselves appear threatening rarely do any harm.
از آن نترس که های‌و‌هوی دارد، از آن بترس که سر به توی دارد

Riya is only a barking dog who seldom bite so don't take her shouts seriously. She can't do anything to you.

از آن نترس که های‌و‌هوی دارد، از آن بترس که سر به توی دارد پس داد و بی‌دادهای «ریا» را چندان جدی نگیر. او نمی‌تواند با تو کاری کند.

Believe only half of what you see and nothing you hear
Do not be too ready to believe all the evidence of your eyes and ears
شنونده باید عاقل باشد.

Diplomats arriving in Haiti are told to believe nothing you hear and only half of what you see.

به دیپلمات‌هایی که وارد هائیتی می‌شوند گوشزد کرده‌اند که هر را که چه می‌بینند و می‌شنوند باور نکنند.

Better safe than sorry
It is better to take precautions than to regret later
کار از محکم‌کاری عیب نمی‌کند

Don’t ride your bike without wearing a helmet. It is better to be safe than sorry.

بدون کلاه ایمنی سوار دوچرخه‌ات نشو. کار از محکم‌کاری عیب نمی‌کند.

Never put off until tomorrow what you can do today
Don’t delay doing something if you can do it immediately
کار امروز را به فردا نینداز

A: I’m done with most of my assignment, but I’ll pick the remaining part on Monday.

B: Why don’t you complete it now? You’ll be more relieved and in a better state of mind. You shouldn’t put off until tomorrow what you can do today.

A: من بیشتر تکالیفم را انجام داده‌ام، اما بخش باقیمانده‌اش را روز دوشنبه تمام خواهم کرد.

B: چرا الان تمامش نمی‌کنی؟ خیالت راحت می‌شود و در شرایط ذهنی بهتری خواهی بود. کار امروز را به فردا نینداز.

A stitch in time saves nine
It is better to deal with problems immediately than letting them become bigger
علاج واقعه قبل از وقوع باید کرد

Don’t ignore the sudden malfunctioning of your car, just go to the garage. A stitch in time saves nine.

خرابی ناگهانی خودرو خود را نادیده نگیرید و به تعمیرگاه بروید. علاج واقعه قبل از وقوع باید کرد.

As you sow, so you shall reap
Your actions determine your results
هر چه بکاری همان را درو می‌کنی

If you don’t go to sleep early, you will wake up late. As you sow, so shall you reap.

اگر زود نخوابی، دیر بیدار می‌شوی. هر چه بکاری همان را درو می‌کنی.

The grass is always greener on the other side of the fence
Other people always seem to be in a better situation, although it might not be true
مرغ همسایه غاز است

Sometimes I feel I should have gone for my master’s degree like you instead of this job. Well, the grass is always greener on the other side of the fence.

گاهی حس می‌کنم من هم باید مثل تو به‌جای این شغل سراغ گرفتن مدرک فوق لیسانس می‌رفتم. انگار همیشه مرغ همسایه غاز است.

A fish rots from the head down
If the person in charge does a bad job, it will have negative implications for everyone working under him or her.
آب از سرچشمه گل‌آلود است.

A leader has to be of a strong will and good character for the country to progress, otherwise as it is said, the fish rots from the head down.

رهبر باید دارای اراده قوی و شخصیت خوب باشد تا کشور پیشرفت کند، وگرنه همان‌طور که از قدیم می‌گویند آب از سرچشمه گل‌آلود است.

Better late than never
Getting something late is better than never getting it
دیر رسیدن بهتر از هرگز نرسیدن است

Our flight was delayed 5 hours but better late than never because they closed the airport after the plane departed.

پرواز ما 5 ساعت تاخیر داشت، اما دیر رسیدن بهتر از هرگز نرسیدن است چون گیت را بعد از پرواز ما بستند.

Blood is thicker than water
Family relationships are always stronger than other relationships
خون خون را می‌کِشد

I had a party to attend but I still chose to stay home because my grandmother was sick. As they say, blood is thicker than water.

باید به مهمانی می‌رفتم اما با این وجود تصمیم گرفتم در خانه بمانم چون مادربزرگم مریض بود. از قدیم می‌گویند خون خون را می‌کشد.

When in Rome, do as the Romans do
Follow the local customs when you visit a foreign place
خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو

You cannot be picky about food in this foreign country, you have to make do with the local food. When in Rome, do as the Romans do.

در این کشور خارجی نمی‌توانی بدغذا باشی و باید با غذاهای محلی کنار بیایی. خواهی نشوی رسوا، همرنگ جماعت شو.

Don’t count your chickens before they hatch
Don’t make plans based on events that have not yet happened
جوجه را آخر پاییز می‌شمرند

You may get the job, but don’t count your chickens before they hatch; wait till you get the offer letter before you throw the party.

ممکن است آن شغل را به دست بیاوری، اما جوجه را آخر پاییز می‌شمرند. صبر کن تا اول نامه پیشنهاد کار را دریافت کنی و بعد مهمانی بده.

Don’t judge a book by its cover
Don’t form an opinion about someone by their appearance
چیزی را از روی ظاهر آن قضاوت نکن

She may look innocent, but don’t judge a book by its cover – she is the greatest troublemaker I have ever seen.

او ممکن است معصوم به نظر برسد، اما از روی ظاهر قضاوت نکن. او دردسرسازترین آدمی است که تابه‌حال دیده‌ام.

A bad penny always comes back
Things that are done improperly eventually cause problems.
مال بد بیخ ریش صاحبش

He tried to sell illegal products on the internet but the website stopped him. A bad penny always comes back.

او سعی کرد کالاهای غیرقانونی خود را در اینترنت بفروشد اما وبسایت جلوی او را گرفت. مال بد بیخ ریش صاحبش.

The early bird catches the worm
One who arrives first gets the best chance at success
سحرخیز باش تا کامروا شوی

We should go early to the boutique on the day of their sale to get the best stuff. The early bird catches the worm!

ما باید در روز حراج فروشگاه زودتر از بقیه برویم تا بهترین چیزها را بخریم. سحرخیز باش تا کامروا شوی!

Every cloud has a silver lining
There is always a positive side to any difficult situation
در هر شری خیری هم نهفته است

I was devastated when the accident put an end to my sporting career, but in the idle days that followed, I discovered I had a talent for writing. Every cloud has a silver lining, so they say.

وقتی آن حادثه مرا از ورزش حرفه‌ای محروم کرد به کلی ناامید شده بودم اما زمانی که بعد از آن حادثه کاری نداشتم که انجام دهم، به استعدادم در نویسندگی پی بردم. از قدیم می‌گویند در هر شری خیری هم هست.

The best way to get even is to forget
Getting revenge from someone who has hurt you will bring you no peace.
 در عفو لذتی هست که در انتقام نیست

She thought about writing him a dismissive letter about disloyalty, but then remembered that the best way to get even is to forget.

او می‌خواست به‌خاطر خیانتی که نامزدش در حقش کرده بود برایش نامه‌ای تحقیرآمیز بنویسد، اما بعد به یاد آورد در عفو لذتی هست که در انتقام نیست.

Honesty is the best policy
Being honest is the best characteristic
صداقت بهترین سیاست است

Don’t lie to land a job, remember that honesty is the best policy.

برای به دست آوردن شغلی دروغ نگو. به یاد داشته باش که صداقت بهترین سیاست است.

Haste makes waste
Doing something too quickly results in mistakes
عجله کار شیطان است

Don’t rush through your assignment, remember haste makes waste.

برای انجام تکالیفت عجله نکن. به یاد داشته باش که عجله کار شیطان است.

It’s no use crying over spilt milk
You shouldn’t be upset over something that has already happened
آب ریخته شده را نمی‌توان جمع کرد

I wish now I'd thought about the implications, but it’s no use crying over spilt milk.

ای کاش به پیامدهای این کار فکر کرده بودم،‌ اما آب ریخته شده را نمی‌توان جمع کرد.

Strike while the iron is hot
Grab an opportunity at the most favorable time
تا تنور داغ است نان را بچسبان

To overtake your competitor, you should strike while the iron is hot.

برای غلبه بر رقیب خود باید تا تنور داغ است نان را چسباند.

Laughter is the best medicine
Trying to be happy is the best cure
خنده بر هر درد بی‌درمان دواست

Being in good company can lift your spirits, after all, laughter is the best medicine.

بودن در جمع افراد خوب می‌تواند انگیزه زیادی ببخشد. ناسلامتی خنده بر هر درد بی‌درمان دواست.

Every dog has its day
Everyone attains success at some point in their lives
ما هم خدایی داریم، یک روز بالاخره نوبت ما هم می‌شود

Don’t give up just because you were rejected twice, remember every dog has its day.

فقط به‌خاطر این‌که دو بار رد شدی جا نزن. به یاد داشته باش که ما هم خدایی داریم. یک روز بالاخره نوبت ما هم می‌شود.

It’s not over till it’s over
Till the event has completely played, you’re still in with a chance to succeed
جوجه را آخر پایین می‌شمارند

Jo-Wilfried Tsonga came back from two sets down at Wimbledon to pull off a miraculous win. That’s why they say it’s not over till it’s over.

«جو ویلفرید سونگا» در رقابت ویمبلدون پس از دو ست عقب افتادن به بازی برگشت تا پیروزی معجزه‌آسایی را به دست آورد. به‌ همین خاطر است که از قدیم می‌گویند جوجه را آخر پایین می‌شمارند.

Necessity is the mother of invention
When you really need something, you find a way to meet the need
احتیاج مادر اختراع است

When the strap of my sandals came off while I was in the office, I stapled it back. Necessity is the mother of invention, you know!

وقتی در دفتر بند صندلم جدا شد، آن را با منگنه وصل کردم. همان‌طور که می‌دانی،‌ احتیاج مادر اختراع است.

The darkest hour is just before dawn
Things are often at their worst just before they begin to improve
پایان شب سیه سپید است

When my fellow campaigners began to lose heart, I reminded them of the proverb, "the darkest hour is just before dawn".

وقتی هم‌رزمان من کم‌کم داشتند امیدشان را از دست می‌دادند، به یادشان آوردم که پایان شب سیه سپید است.

Practice makes perfect
You become better at a skill by practicing it
کار نیکو کردن از پر کردن است

Don’t give up if you can’t do it right the first time, remember practice makes perfect.

وقتی اولین بار موفق نشدی، جا نزن. کار نیکو کردن از پر کردن است.

Two heads are better than one
Two persons have a better chance to solve a problem than one.
یک دست صدا ندارد

I can help you to have this presentation ready tomorrow morning. Two heads are better than one.

من می‌توانم به تو کمک کنم که ارائه‌ات را تا فردا صبح آماده کنی. یک دست صدا ندارد.

Mind your own business
To not interfere in someone else’s matter
سرت به کار خودت باشد

Will you please mind your own business and stop telling me what to do?

ممکن است سرت به کار خودت باشد و برای من تعیین و تکلیف نکنی؟

The blind leading the blind
People who don't know how to do something try to explain it to other people
کوری عصاکش کوری دگر شود/خفته را خفته کی کند بیدار

Tom doesn't know anything about cars, but he's trying to teach Brian how to change the oil. It's a case of the blind leading the blind.

«تام» خودش از ماشین هیچی سرش نمی‌شود، اما می‌خواهد به «برایان» تعویض روغن یاد دهد. اینجاست که می‌گویند کوری عصاکش کوری دگر شود.

Rome wasn’t built in a day
 Good work takes time
یک‌شبه ره صد‌ساله نتوان رفت

It took him ten years to get to this position. Rome was not built in a day.

ده سال طول کشید تا او بتواند به این منصب دست پیدا کند. یک‌شبه ره صد‌ساله نتوان رفت.

The best is the enemy of the good
People can get caught up in making things perfect and never get anything done.
طمع بسیار صید از چنگ بیرون برد

I know you want your research paper to be great, but remember that the best is the enemy of good. I mean, you'll fail if you don't even finish it in time!

می‌دانم که می‌خواهی مقاله تحقیقاتی‌ات عالی باشد، اما به یاد داشته باش که طمع بسیار صید از چنگ بیرون برد. منظورم این است که اگر آن را به موقع تمام نکنی مردود می‌شوی!

The bigger they are, the harder they fall
The downfall of a great or important person is more painful and catastrophic than that of a lesser person
لاجرم هر کس که بالاتر نشست، استخوانش سخت‌تر خواهد شکست

It is easier for an employee in a business that has failed to get another job, than for his boss who has gone bankrupt. The bigger they are, the harder they fall.

کار جدید پیدا کردن برای کارمندی که کارش را از دست داده راحت‌تر است تا رئیس او که شرکتش ورشکست شده است. لاجرم هر کس که بالاتر نشست، استخوانش سخت‌تر خواهد شکست.

Look before you leap
Act after considering the possible consequences
بی‌گدار به آب نزن

Government needs to look before it leaps into throwing huge amounts of money at individual projects.

دولت نباید بی‌گدار به آب بزند و هزینه‌های گزافی را صرف پروژه‌های فردی کند.

The pitcher will go to the wall once too often
Nothing can continue or be repeated indefinitely
یه بار جستی ملخک، دو بار جستی ملخک، آخر به دستی ملخک

The armed robber thought that they could get away with it again, but all were finally arrested in London. It proves that the Pitcher will go to the well once too often.

سارقان مسلح گمان می‌کردند که باز هم می‌توانند قسر در بروند ولی تک تک آن‌ها در لندن دستگیر شدند. به قول معروف یه بار جستی ملخک، دو بار جستی ملخک، آخر به دستی ملخک.

Out of sight, out of mind
People or things that are no longer present are easily forgotten
از دل برود هر آنکه از دیده برفت

At first, he seemed quite upset about the breakup of their relationship, but after a few weeks, he got used to not seeing his wife. As the proverb goes; Out of sight, out of mind.

در ابتدا به نظر می‌رسید که او از اتمام رابطه‌شان بسیار ناراحت است، اما پس از چند هفته به ندیدن همسرش عادت کرد. به قول آن ضرب المثل معروف؛ از دل برود هر آنکه از دیده برفت.

To kill two birds with one stone
Achieving two goals at once
با یک تیر دو نشان زدن

Using a cycle for exercise and transport is like killing two birds with one stone.

استفاده از دوچرخه به عنوان وسیله نقلیه و ورزش با یک تیر دو نشان زدن است.

Good things come to those who wait
Patience is rewarded
گر صبر کنی ز غوره حلوا سازی

If you want to get married, it's no good if you just marry the first person you meet. Remember that good things come to those who wait.

اگر می‌خواهی ازدواج کنی، ازدواج کردن با اولین کسی که با او آشنا می‌شوی کار درستی نیست. به یاد داشته باش که گر صبر کنی ز غوره حلوا سازی.

Great minds think alike
Intelligent people have similar ideas
افراد بزرگ مثل هم فکر می‌کنند

both of us suggested similar solutions for this problem, indeed, great minds think alike.

هر دوی ما راه‌حل‌های مشابهی را برای مشکل پیشنهاد کردیم. حقا که افراد بزرگ مثل هم فکر می‌کنند.

Never test the depth of the water with both feet 
Think twice before placing all your bets and investments on one thing.
هرگز عمق رودخانه را با هر دو پا نسنج

While applying to colleges, don’t limit yourself only to those with high cutoff marks. Never test the depth of the water with both feet.

هنگام ارسال درخواست پذیرش به دانشگاه‌ها، انتخاب‌های خود را فقط به دانشگاه‌هایی که دارای امتیاز بالایی هستند محدود نکن. هرگز عمق رودخانه را با هر دو پا نسنج.

Too many cooks spoil the broth
When too many people work together on a project, the result is inferior
آشپز که دو تا شد، غذا یا شور می‌شود، یا بی‌نمک

You should have hired less number of people because too many cooks usually spoil the broth.

شما باید افراد کمتری را استخدام می‌کردی چون آشپز که دو تا شد، غذا یا شور می‌شود، یا بی‌نمک.

Dreams go by contraries
What happens in your dreams is usually the opposite of what is going to happen in reality
وارونه شود هر آنچه در خواب آید/خواب ظن چپ است

Don't upset yourself. everybody has nightmares sometimes and they never come true. Haven't you heard the saying "dreams go by contraries"?

خودت را ناراحت نکن. هر کسی ممکن است گاهی‌وقت‌ها کابوس‌هایی ببیند که تعبیری ندارند. از قدیم می‌گویند وارونه شود هر آنچه در خواب آید.

Birds of a feather flock together
One tends to stick together with similar minded people
کبوتر با کبوتر باز با باز

Both of them are computer geeks, no wonder they are best friends. As they say, birds of a feather flock together.

هردوی آن‌ها خوره کامپیوتر هستند. تعجبی ندارم که دوست صمیمی هستند. از قدیم می‌گویند کبوتر با کبوتر باز با باز.

Absence makes the heart grow fonder
We love the people who are not with us more in their absence
دوری دل‌ها را به هم نزدیک می‌کند/دوری و دوستی

We never understood each other’s worth when we were together. Now we miss each other all the time. I think absence makes the heart grow fonder.

ما هیچ‌وقت موقعی که کنار هم بودیم ارزش یکدیگر را درک نکردیم. حالا تمام مدت دلتنگ همدیگر هستیم. به نظرم دوری دل‌ها را به هم نزدیک می‌کند.

Can't live with them, can't live without them
Something is difficult and frustrating but you can't give it up
نه تاب دوری و نه تاب دیدار

That's the trouble with men, can't live with them, can't live without them.

این مشکلی است که همه با مردها دارند. نه تاب دوری و نه تاب دیدار.

All's well that ends well
It doesn’t matter how many problems in the world as long as the result is good
ختم به خیر شدن/شاهنامه آخرش خوش است

I am glad you didn’t get hurt in the accident, even if the car got smashed. All's well that ends well.

حتی اگر ماشین خراب شده هم خوشحالم که در تصادف صدمه‌ای ندیدی و خداروشکر همه‌چیز ختم به خیر شد.

One shouldn’t miss the forest for the trees
Sometimes you get so focused on small details that you may miss the larger context.
در جزئیات غرق شدن و تصویر کلی را ندیدن

The congressman became so involved in the wording of his bill that he couldn't see the forest for the trees; he did not realize that the bill could never pass.

نماینده کنگره چنان درگیر متن لایحه خود شد که به‌خاطر تمرکز بیش‌ازحد روی جزئیات، تصویر کلی را ندید. او متوجه نشد که این لایحه هرگز نمی‌تواند تصویب شود.

No news is good news
If you don’t receive any news about someone or something, it means that everything is fine and going normally
بی‌خبری خوش‌خبری است

My daughter has been working in Australia for nearly five years now. At first, I used to get worried when I didn’t hear from her, but now I know that no news is good news.

دختر من نزدیک به پنج سال است که در استرالیا کار می‌کند. اوایل وقتی از او خبری نداشتم نگران می‌شدم، اما اکنون می‌دانم که بی‌خبری خوش‌خبری است.

A rolling stone gathers no moss
A person who keeps changing jobs always has no particular place to live
بر سنگ گردان نروید نَبات

He said that a rolling stone gathers no moss, and that I'd never have a family if I spent my life touring with the band.

او به من گفت که بر سنگ گردان نروید نَبات. اگر تمام عمرم را صرف برگزاری تور با گروه موسیقی‌ام کنم هرگز نمی‌توانم تشکیل خانواده بدهم.

Cleanliness is next to Godliness
Cleanliness is a good virtue. It is next to Godliness.
پاکیزگی نشانه ایمان است

You must keep yourself and your room clean. You must remember that cleanliness is next to Godliness.

باید خودت و اتاقت را پاکیزه نگه داری. به یاد داشته باش که از قدیم می‌گویند پاکیزگی نشانه ایمان است.

Curiosity killed the cat
You should never poke your nose in the business of others. It can be dangerous
فضول را بردند جهنم گفت هیزمش تر است/فضولی موقوف/سرت توی کار خودت باشد

I am aware that curiosity killed the cat, but I still want to find out if Mark hit her. It is not right.

می‌دانم که باید سرم توی کار خودم باشد، ولی هنوز دلم می‌خواهد بدانم که «مارک» او را کتک زد یا نه. چون این کار اصلا درست نیست.

Practice what you preach
Behave the way you encourage other people to behave
حرف و عملت باید یکی باشد

You keep telling us to go for a jog in the morning, but I wish you would practice what you preach.

تو مدام به ما می‌گویی که باید صبح‌ها پیاده‌روی کنیم، ولی ای کاش حرف و عملت یکی بود.

The squeaky wheel gets the grease
People who complain the most are the ones who get attention or what they want.
تا نگرید طفل، کی نوشد لبن

If you’re not satisfied with the service at the hotel, then you should call up the manager there. The squeaky wheel gets the grease, after all.

اگر از خدمات هتل راضی نیستی، باید با مدیر آن تماس بگیری. ناسلامتی تا نگرید طفل، کی نوشد لبن.

One man’s junk is another man’s treasure
What may seem to be junk to one person may be valuable to another.
زباله یک فرد گنج فرد دیگری است

I sold my 6 year old laptop for a little amount, but I’m sure the buyer will make a hefty profit on it by refurbishing and selling it to someone else. One man’s junk is another man’s treasure, after all.

من لپ‌تاپ 6 ساله خود را به مبلغ کمی فروختم، اما مطمئن هستم که خریدار با تعمیر و فروش آن به شخص دیگری سود زیادی از آن به دست خواهد آورد. زباله یک فرد گنج فرد دیگری است.

Cut your coat according to your cloth
Match your actions to your resources and do not try to live beyond your means
پایت را به اندازه گلیمت دراز کن

We must cut our coat according to our cloth and adapt ourselves to changing circumstances.

ما باید پایمان را به اندازه گلیم خود دراز کنیم و خودمان را با شرایط وفق دهیم.

It’s easy to be wise after the event
It is easy to understand what you could have done to prevent something bad from happening after it has happened.
معما چو حل گشت آسان شود

I would have never bought an apartment if I had known that the land on which it has been built is disputed. Well, it’s easy to be wise after the event.

اگر خبر داشتم سر مالکیت زمینی که خانه روی آن بنا شده مناقشه وجود دارد، هرگز آپارتمان نمی‌خریدم. خب، معما چو حل گشت آسان شود.

It’s never too late to mend
 It’s never too late to change your wrong ways or habits
جلوی ضرر را هر موقع بگیری منفعت است/ماهی را هر وقت از آب بگیری تازه است

A: I still miss my best friend, but it’s been a year since our fight and we haven’t spoken to each other since.

B: Well, it’s never too late to mend; why don’t you call him up and apologize?

A: هنوز هم دلم برای دوست صمیمی‌ام تنگ می‌شود، اما یک سال از دعوایمان می‌گذرد و از آن زمان دیگر با هم صحبت نکرده‌ایم.

B: خب، ماهی را هر وقت از آب بگیری تازه است. چرا به او زنگ نمی‌زنی و عذرخواهی نمی‌کنی؟

No pain, no gain
It is necessary to suffer or work hard in order to succeed or make progress
نابرده رنج گنج میسر نمی‌شود

You’ve to drastically reduce the time you spend on video games and TV if you want to get admission to a good college. No pain, no gain.

اگر می‌خواهی در دانشگاه خوبی پذیرش بگیری، باید زمان کمتری را صرف بازی‌های ویدیویی و تلویزیون کنی. نابرده رنج گنج میسر نمی‌شود.

It’s no use crying over spilled milk
There is no point in being sad over things that have already happened
آب رفته به جوی باز نمی‌گردد

It's no use crying over spilled milk. He's spent all the money, and there's nothing you can do about it.

آب رفته به جوی باز نمی‌گردد. او تمام پول را خرج کرده است و هیچ کاری از دست تو برنمی‌آید.

ضرب المثل در مورد زندگی

استفاده از ضرب المثل انگلیسی در در مکالمات روزمره بسیار رایج است. تقریبا همه انگلیسی‌زبانان از این جملات کوتاه ولی پر معنا برای انتقال مفهوم مورد نظرشان استفاده می‌کنند.

ضرب المثل‌ها بخش جدایی ناپذیری از ارتباطات و مکالمات روزانه ما هستند. داشتن دانش کافی در مورد ضرب المثل‌ها نه تنها به شما در افزایش مهارت‌های کلامی و ارتباطی کمک می‌کند، بلکه می‌توانید در آزمون‌های مهارت‌سنجی مختلف مثل تافل و آیلتس و غیره از بقیه یک سر و گردن بالاتر باشید.

در جدول زیر برخی از ضرب المثل‌های رایج انگلیسی در مورد زندگی که می‌توانند در زندگی روزمره مورد استفاده قرار گیرند جمع‌آوری شده است.

ضرب المثل انگلیسی در مورد زندگی
Two wrongs don’t make a right
You shouldn’t harm a person who has harmed you, even if you think that person deserves it
جواب های، هوی نیست/بدی را با بدی جواب نمی‌دهند

Just because he insulted you doesn’t mean it’s OK for you to start a rumor about him – two wrongs don’t make a right.

فقط به این دلیل که او به تو توهین کرده است به این معنی نیست که اشکالی ندارد در مورد او شایعه بسازی. بدی را با بدی جواب نمی‌دهند.

What goes around comes around
If someone treats other people badly, he or she will eventually be treated badly by someone else.
هرچه کنی به خود کن/از هر دست بدهی از همان دست پس می‌گیری

He tormented me back in high school, and now he has his own bully. What goes around comes around.

او در دوران دبیرستان مرا عذاب می‌داد و حالا شخصی دیگر برایش قلدری می‌کند. از هر دست بدهی از همان دست پس می‌گیری.

When the going gets tough, the tough get going
When conditions become difficult, strong people take action.
ارزش انسان‌ها در هنگام سختی معلوم می‌شود

I know you’re not used to climbing at such heights, but come on! When the going gets tough, the tough get going.

می‌دانم که تو به صعود به چنین ارتفاعاتی عادت نداری، اما جا نزن. ارزش انسان‌ها در هنگام سختی معلوم می‌شود.

Watch the doughnut and not the hole
Focus on what you have and not on what you don’t.
روی داشته‌هایت تمرکز کن

A: I’ve to submit the assignment next Monday, but I don’t have a clue about the topic.

B: Consult your friends. Consult books. Understand the topic. Watch the doughnut and not the hole.

A: باید تکلیفم را دوشنبه آینده تحویل دهم، اما در مورد موضوعش هیچ اطلاعاتی ندارم.

B: با دوستانت مشورت کن. در کتاب‌ها جست‌وجو کن. موضوع را یاد بگیر. روی داشته‌هایت تمرکز کن.

Where there’s a will, there’s a way
If you are determined enough, you can find a way to achieve what you want, even if it is difficult.
خواستن توانستن است

He had few resources to start his business, but he eventually did through a small opening. Where there’s a will, there’s a way.

او سرمایه کمی برای شروع کسب و کار خود داشت، اما در نهایت از طریق برگزاری افتتاحیه کوچکی آن را جمع کرد. خواستن توانستن است.

You can catch more flies with honey than with vinegar
It’s easier to win people to your side by persuasion and politeness than by confrontation and threats.
زبان نرم مار را نیز از سوراخش بیرون می‌کشد

A: The courier service has taken more time to deliver than they had promised. I want to take the issue up with them and get a refund.

B: I would suggest you deal with them politely. You can catch more flies with honey than with vinegar.

A: تحویل مرسوله پیک بیش از آنچه که وعده داده بودند طول کشیده است. من می‌خواهم این مشکل را با آن‌ها مطرح کنم و هزینه‌ام را استرداد کنم.

B: توصیه می‌کنم با آن‌ها مودبانه صحبت کنی. زبان نرم مار رو هم از سوراخش بیرون می‌کشه.

You can lead a horse to water but you can’t make it drink
You can show people the way to do things, but you can’t force them to act
صلاح خویش خسروان دانند

I gave him the email address of the person in charge of recruitment but David still didn't contact him about the job. You can lead a horse to water but you can’t make it drink.

من آدرس ایمیل مسئول استخدام را به او دادم اما «دیوید» با این وجود در مورد شغل با او تماس نگرفت. صلاح خویش خسروان دانند.

Where there’s smoke there’s fire
If there are rumors or signs that something is true so it must be at least partly true.
تا نباشد چیزکی مردم نگویند چیزها

A: Do you believe those rumors about the mayor?

B: Well, you know what they say, where there’s smoke, there’s fire.

A: این شایعات در مورد شهردار را باور می‌کنی؟

B: خب، خودت که بهتر می‌دانی از قدیم چه می‌گویند. تا نباشد چیزکی مردم نگویند چیزها.

The pen is mightier than the sword
Thinking and writing have more influence on people and events than the use of force.
نوک قلم از لبه شمشیر بُرنده‌تر است

After the mass killings at the newspaper office, there is a protest which is happening in the city declaring support to the paper and proving that pen is mightier than the sword.

پس از کشتارهای دسته‌جمعی که در دفتر روزنامه اتفاق افتاد، اعتراضی در حمایت از دفتر روزنامه در سطح شهر در جریان است که ثابت می‌کند نوک قلم از لبه شمشیر بُرنده‌تر است.

Where one door shuts, another opens
When you lose an opportunity to do one thing, an opportunity to do something else appears.
گر ایزد ز حکمت ببندد دری، ز رحمت گشاید در دیگری

A: I failed to get into my dream college.

B: Don’t worry, this has happened to many. I’m sure something better is waiting for you. Where one door shuts, another opens.

A: نتوانستم در دانشگاه آرزوهایم قبول شوم.

B: نگران نباش، این اتفاق برای خیلی‌ها افتاده است. مطمئنم چیز بهتری در انتظارت است. گر ایزد ز حکمت ببندد دری، ز رحمت گشاید در دیگری.

While the cat’s away, the mice will play
Without supervision, people will do as they please, especially in disregarding or breaking rules.
شیر که نیست، روباه جولان می‌دهد/حوضی که ماهی ندارد، قورباغه پادشاه است

As soon as their parents left, the children invited all their friends over – when the cat’s away, you know.

بچه‌ها به محض آن که والدینشان رفتند، تمام دوستانشان را به خانه‌شان دعوت کردند. از قدیم می‌گویند شیر که نیست، روباه جولان می‌دهد.

You can’t have your cake and eat it too
Trying to do or have two desired things at the same time.
نمی‌توانی هم خدا را بخواهی هم خرما را

If you want more local services, you can't expect to pay less tax. You can’t have your cake and eat it too.

اگر خدمات حمل‏‌ونقل درون‌شهری بهتری می‌خواهی، نمی‌توانی انتظار داشته باشی که مالیات کمتری بپردازی. نمی‌توانی هم خدا را بخواهی هم خرما را.

Don’t make a mountain out of an anthill
Exaggerating a problem
از کاه کوه نساز

Don't worry, it is just a small injury, you don't have to make a mountain out of a molehill.

نگران نباش، فقط جراحتی سطحی است. لازم نیست‌ از کاه کوه بسازی.

The cat is out of the bag
To reveal a secret carelessly or by mistake.
بند را آب دادن/پته کسی را روی آب انداختن

Sandy didn't look surprised at all. Somebody must have let the cat out of the bag about her surprise birthday party.

«سندی» اصلا به نظر غافلگیر نمی‌رسید. حتما یکی در مورد جشن تولد غافلگیرکننده او بند را آب داده است.

Don’t bite the hand that feeds you
To hurt or be unkind to someone who supports you
نمک خوردی، نمکدان نشکن

She was very angry with her boss, but she decided to keep quiet and not bite the hand that feeds her.

او از دست رئیسش واقعا عصبانی بود ولی تصمیم گرفت ساکت بماند و نمکدان نشکند.

Don’t bite off more than you can chew
Trying to do more than you're able to do
لقمه گنده‌تر از دهانت برندار

I took on 17 new projects this week. I've bitten off more than I can chew.

من در این هفته 17 پروژه جدید قبول کرده‌ام. لقمه گنده‌تر از دهانم برداشته‌ام.

You made your bed, now you have to lie in it 
You must accept the consequences of your actions
هر کسی خربزه می‌خورد، پای لرزش هم می‌نشیند

I'm not going to bail you out this time. You made your bed; you'll have to lie in it.

این بار دیگر به دادت نمی‌رسم. هر کسی خربزه می‌خورد باید پای لرزش هم بنشیند.

It takes two to tango
Both parties involved in a situation or argument are responsible for it.
یک دست صدا ندارد/پای تمام کسانی که در ماجرا دست دارند گیر است

Despite all the problems I had had with Jason, believe it or not, I realized it takes two to tango. I wouldn't have missed playing in the best league in the world if I had realized that sooner.

شاید باورت نشود اما برخلاف تمام مشکلاتی که با «جیسون» داشتم فهمیدم که یک دست صدا ندارد. اگر زودتر فهمیده بودم بازی در بهترین لیگ دنیا را از دست نمی‌دادم.

 Little thieves are hanged, but great ones escape
 Small criminals are brought to justice but serious criminals evade punishment
 دزدهای کوچک گیر می‌افتند، اما دزدهای کله‌گنده قسر در می‌روند

The man who masterminded the robbery is living a life of luxury in exile, while his accomplices rot in jail. As always, the little thieves are hanged, but great ones escape.

مردی که مغز متفکر سرقت بود حالا در تبعید در ناز و نعمت زندگی می‌کند، در حالی که همدستان او در زندان آب خنک می‌خورند. مثل همیشه دزدهای کوچک گیر می‌افتند، اما دزدهای کله‌گنده قسر در می‌روند.

People in glass houses shouldn’t throw stones
You shouldn't criticize others when you have similar faults of your own
دیگ به دیگ می‌گه روت سیاه

You shouldn't tell people that Jane was eating too much food at the party. I saw you have a lot of pasta. People who live in glass houses shouldn’t throw stones.

تو نباید به بقیه بگویی که «جین» در مهمانی زیادی غذا خورد. من دیدم که خودت هم کلی پاستا خوردی. دیگ به دیگ می‌گه روت سیاه.

Learn to walk before you run 
You must master a basic skill before you are able to learn more complex things.
به شاگردی هر آن کو شاد گردد، بود روزی که هم استاد گردد

My son wants to learn how to become a brilliant potter just like me, but I always remind him he is too young and he should learn to walk before he can run.

پسرم می‌خواهد یاد بگیرد که مثل من سفالگری حرفه‌ای شود، اما من همیشه به او متذکر می‌شوم که خیلی جوان است و به شاگردی هر آن کو شاد گردد، بود روزی که هم استاد گردد.

Knowledge and wisdom are far from being one
Knowledgeable people may lack the wisdom to make sound judgments
شعور به سواد نیست

One might expect such scholarly and learned members of society to behave with a little more common sense, but knowledge and wisdom are far from being one.

آدم از افراد تحصیل‌کرده و دانشمند جامعه انتظار رفتار عاقلانه‌تری دارد، اما شعور به سواد نیست.

Ask no questions and hear no lies
Don’t ask questions that people can’t or don’t want to answer
سوال نپرس تا دروغی نشنوی

When I asked my neighbor why he comes early from the office on some days, he, in a wishy-washy tone, said that on such occasions he finishes his work early. Before asking this question, I should have remembered: Ask no questions and hear no lies.

وقتی از همسایه‌ام پرسیدم که چرا بعضی از روزها زود از سر کار می‌آید، سرسری گفت که در آن مواقع کارش زود تمام می‌شود. من باید قبل از پرسیدن این سوال به یاد می‌آوردم که از قدیم می‌گویند سوال نپرس تا دروغی نشنوی.

Every cloud has a silver lining
Every sad or unpleasant situation has a positive side to it
در ناامیدی بسی جای امید است

Though he had failed his exam, he realized that every cloud has a silver lining, as now he could focus his attention on things he loved doing.

اگرچه او در امتحان خود مردود شده بود، اما متوجه شد که در ناامیدی بسی جای امید است، زیرا اکنون می‌تواند روی کارهایی که دوست داشت انجام دهد تمرکز کند.

You can’t make an omelet without breaking a few eggs
It is impossible to achieve something important without some mistakes and sacrifices
هر چیزی هزینه و بهایی دارد

My brother is trying very hard to get his bachelor's degree and has finally realized that you can't make an omelet without breaking a few eggs.

برادرم خیلی تلاش می‌کند تا لیسانسش را بگیرد و بالاخره متوجه شده است که به دست آوردن هر چیزی هزینه و بهایی دارد.

A burnt child dreads the fire
A person that has been harmed by something becomes more cautious about it
مار گزیده از ریسمان سیاه و سفید می‌ترسد.

I always prefer to keep a fire ژextinguisher at home once I have seen a fire caught in my office as a burnt child dreads the fire.

من از وقتی دیدم که در دفترم آتش‌سوزی شد، همیشه ترجیح می‌دهم در خانه کپسول آتش‌نشانی داشته باشم چون مار گزیده از ریسمان سیاه و سفید می‌ترسد.

A fly will not get into a closed mouth
If you say nothing at all, then you can't say anything embarrassing or inappropriate
لعنت بر دهانی که بی‌موقع باز شود

A: Oh my god, I can't believe I said that. Why are you so quiet?

B: "Because a fly will not get into a closed mouth!

A: وای خدای من، باورم نمی‌شود که آن حرف را زدم. تو چرا این‌قدر ساکتی؟

B: چون لعنت بر دهانی که بی‌موقع باز شود!

Don't judge a man until you have walked a mile in his boots
Do not pass judgment on somebody until you have been in the same situation
تا جای طرف مقابل نبودی در موردش قضاوت نکن

I was sure that I would never have made such a fundamental mistake if I had been in his position, but I made no comment remembering the old proverb "don't judge a man until you have walked a mile in his boots".

من مطمئن بودم که اگر جای او بودم هرگز مرتکب چنین اشتباه فاحشی نمی‌شدم اما حرفی نزدم چون یادم آمد که از قدیم می‌گویند تا جای طرف مقابل نبودی در موردش قضاوت نکن.

The leopard can't change its spots
A person can't change their character or nature
توبه گرگ مرگ است/خوی بد در طبیعتی که نشست، نرود تا به وقت مرگ از دست

Although he swears he has changed, the leopard can't change its spots. I'm sure he will betray me again.

اگرچه او قسم می‌خورد که تغییر کرده است، اما توبه گرگ مرگ است. مطمئنم که دوباره به من خیانت می‌کند.

A bad workman always blames his tools
Someone who blames their surroundings or tools for their mistakes
عروس نمی‌تواند برقصد می‌گوید زمین کج است

A: The food isn’t cooked well because the oven is not functioning well.

B: Well, it’s the case of a bad workman blaming his tools.

A: غذا خوب پخته نشده است، چون فر درست کار نمی‌کند.

B: خب انگار عروس نمی‌تواند برقصد می‌گوید زمین کج است.

Old habits die hard
When you have been doing something for a long time, it's difficult to change
ترک عادت موجب مرض است

If you grew up always biting your nails, it can be hard to stop now that you're an adult since old habits die hard.

اگر در کودکی همیشه ناخن خود را می‌جویدید، کنار گذاشتن آن در هنگام بزرگسالی می‌تواند سخت باشد چون ترک عادت موجب مرض است.

The end does not justify the means
Don't use any means/methods to get your desired end/goal
گرفتن نتیجه خوب، راه و روش اشتباه را توجیه نمی‌کند

 Timothy helped his best friend cheat so he can graduate. He was trying to be a good friend, but he should know that the end does not justify the means.

«تیموتی» به دوست صمیمی‌اش کمک کرد تقلب کند تا بتواند فارغ‌التحصیل شود. او می‌خواست دوست خوبی باشد، اما باید بداند که هدف، وسیله را توجیه نمی‌کند.

The show must go on
A performance, event, etc., must continue even though there are problems
زندگی ادامه دارد

The chairman died yesterday but the show must go on.

سخنگوی مجلس دیروز فوت شد اما زندگی ادامه دارد.

ضرب المثل انگلیسی در مورد عشق

گاهی‌اوقات بهترین روش برای ابراز احساسات، نصیحت کردن در مورد روابط احساسی یا بیان یک حقیقت از طریق ضرب المثل انگلیسی است. اگرچه همان‌طور که تا اینجا مشاهده کردید در زبان انگلیسی ضرب المثل‌های فراوانی وجود دارد، یادگیری چند ضرب المثل انگلیسی در مورد عشق و ابراز آن به کسی که به او عشق می‌ورزید می‌تواند بسیار تاثیرگزار باشد. علاوه بر این باید بدانید که باید اول خودتان را خوب بشناسید و دوست داشته باشید تا بتوانید به دیگران عشق‌ورزی کنید.

در جدول زیر تعدادی از رایج‌ترین ضرب المثل‌های انگلیسی در مورد عشق همراه با ترجمه و مثال ارائه شده است.

ضرب المثل انگلیسی در مورد عشق
Faults are thick when the love is thin
People are quick to find faults in those they don't like
عشق که کمرنگ شود عیب‌ها پررنگ می‌شوند

She had little good to say about her husband, but as they say, faults are thick when the love is thin.

او در تعریف از خوبی‌های شوهرش حرف زیادی برای گفتن نداشت. از قدیم می‌گویند عشق که کمرنگ شود عیب‌ها پررنگ می‌شوند.

The heart wants what it wants
The reason for desire, attraction and love is unclear
دل وقتی چیزی را بخواهد دلیل و منطق نمی‌پذیرد

I know my parents don't like that I dropped out of school to pursue modeling in New York City, but the heart wants what it wants.

می‌دانم والدینم ناراحتند که ترک تحصیل کردم تا در «نیویورک» حرفه مدلینگ را دنبال کنم، اما دل وقتی چیزی را بخواهد دلیل و منطق نمی‌پذیرد.

Love is blind
A person who is blind in love fails to see any faults in the person they are in love with
عشق آدم را کور می‌کند/عاشق کور است

Love is blind. It's also sometimes deaf and stupid.

عشق کور و کر و گاهی هم احمق است.

Love conquers all
Love is the strongest force in the world, and nothing can overpower it
عشق بر همه‌چیز غلبه می‌کند

Their relationship survived and flourished despite parental disapproval and long periods of separation, proving that love does indeed conquer all.

برخلاف مخالفت‌های والدینشان و جدایی‌های طولانی بین آن‌ها، رابطه‌شان پابرجا ماند و گرم‌تر هم شد و ثابت کرد که عشق بر همه‌چیز غلبه می‌کند.

Beauty is in the eye of the beholder 
The perception of beauty varies from person to person
علف باید به دهن بزی شیرین بیاید

I don’t really like the color of your car, but then, beauty lies in the eyes of the beholder.

من زیاد از رنگ ماشین تو خوشم نمی‌آید، ولی خب علف باید به دهن بزی شیرین بیاید.

Love makes the world go ’round
Love is what keeps us going
عشق است که جهان را به حرکت وا می‌دارد

Come on, guys. Stop fighting with each other all the time. Love makes the world go ’round.

بی‌خیال، بچه‌ها! این‌قدر تمام مدت با هم دعوا نکنید. ما برای عشق ورزیدن زنده‌ایم.

Home is where the heart is
Home is the place your heart is drawn to
کجا خوش است، آنجا که دل خوش است

They entertained several times a year, they went out to flamboyant parties from time to time, but these things did not interest Julia much. Home was where her heart was.

آن‌ها سالی چندین بار مهمانی می‌داندند، هر از چند گاهی نیز به مهمانی‌های پرزرق‌وبرق می‌رفتند اما «جولیا» خیلی به این چیزها علاقه نداشت. کجا خوش است، آنجا که دل خوش است.

Happy wife, happy life
By keeping one’s wife happy, the spouse will have a happier and less stressful life
همسر شاد، زندگی آسوده و شاد

My husband has been a delighted person, and she has been using the phrase “happy wife, happy life” to describe me when someone wants to know the secret of his positive attitude.

شوهرم فرد خوشحالی است و وقتی کسی می‌خواهد راز نگرش مثبت او را بداند برای توصیف من می‌گوید به قول قدیمی‌ها همسر شاد، زندگی آسوده و شاد.

It's best to be off with the old love before you are on with the new
Don't embark on a new relationship until your old one is over
بهتر است قبل از شروع یک رابطه جدید، رابطه قبلی را تمام کنید

 Remembering the proverb "It's best to be off with the old love before you are on with the new", I decided to make a clean break with Laura that evening.

از آنجا که بهتر است قبل از شروع یک رابطه جدید رابطه قبلی را تمام کرد، تصمیم گرفتم آن شب با «لارا» کاملا قطع رابطه کنم.

There are plenty more fish in the sea
There are many other eligible people available
این نشد، یکی دیگر/سر زلف تو نباشد، سر زلف دیگری

When John broke up with Ann he was extremely worried that he'll be left alone for the rest of his life, but I told her not to worry. There are plenty of other fish in the sea.

وقتی جان از «آن» جدا شد به شدت نگران بود که تا آخر عمر تنها بماند، اما من به او گفتم که نگران نباشد. این نشد یکی دیگر.

It is better to have loved and lost than never to have loved at all
It is better to have experienced the joy of love even if it ends in sorrow
زندگی عشق عجب زندگی است، زنده که عاشق نبود زنده نیست/سری که عشق ندارد کدوی بی‌بار است

I was devastated when my wife died, but I cherished all my happy memories with her and consider myself more blessed than some of my single friends. It is better to have loved and lost, than never to have loved at all.

وقتی همسرم مرد خیلی دل‌مرده و دل‌شکسته شده بودم، اما وقتی به یاد تمام خاطرات خوشی که با او داشتم می‌افتم، می‌بینم که از برخی از دوستانم که هرگز ازدواج نکردند خوشبخت‌تر هستم. زندگی عشق عجب زندگی است، زنده که عاشق نبود زنده نیست.

Hell hath no fury like a woman scorned
You should beware of a woman who has been rejected or betrayed in love, as the wrath that can follow is worse than hell
 زنی که طرد شده مثل مار زخم‌خورده است

 He arrived home from his trip to find that his jealous wife had burned all his books, smashed his computer and emptied their joint account. It's true what they say about hell hath no fury like a woman scorned.

وقتی که او از سفر برگشت، دید همسر حسودش همه کتاب‌هایش را سوزانده، کامپیوترش را خرد و خاکشیر و حساب بانکی مشترکشان را خالی کرده است. حقا زنی که طرد شده مثل مار زخم‌خورده است.

 Man does not live with bread alone
 People need more than basic necessities
 زندگی که فقط شکم نیست

Man, we know we cannot live by bread alone, but hang me if I don't believe that some women could live by love alone.

 ما می‌دانیم که زندگی فقط شکم نیست، اما به جان خودم بعضی از زن‌ها تنها چیزی که از زندگی می‌خواهند عشق است.

Love laughs at locksmiths
 Nothing and nobody can keep lovers apart
 هیچ سدی نمی‌تواند مانع دو عاشق شود

There is no point in trying to stop her from seeing Romeo by making her a prisoner in her own home. Love laughs at locksmiths.

زندانی کردن او در خانه خودش و محروم کردن او از دیدن «رومئو» هیچ فایده‌ای ندارد. هیچ سدی نمی‌تواند مانع دو عاشق شود

From the sweetest wine, the tartest vinegar
 Great love may turn to an intense hatred
مرز بین عشق و نفرت تنها یک تار مو است

 Charlotte loved him blindly and passionately for a time, but from the sweetest wine, the tartest vinegar, and now she swears she would dance on his grave.

«شارلوت» برای مدتی کوتاه عاشق و دلباخته او بود اما حالا آن‌قدر از او متنفر شده که مرگ او برایش عروسی است. مرز بین عشق و نفرت تنها یک تار مو است.

All is fair in love and war
Any action is permissible in certain situations
در جنگ و عشق هر کاری مجاز است/هر چه کند عاشق شیدا سزاست

To get Judy to go out with him, Bob lied and told her that her fiancé was seeing another woman. All is fair in love and war.

«باب» برای این‌که «جودی» را متقاعد کند با او قرار ملاقات بگذارد، به دروغ به او گفت که نامزدش با زن دیگری رابطه دارد. هر چه کند عاشق شیدا سزاست.

Love and a cough cannot be hid
It's impossible to conceal the fact that you're in love with somebody
عشق و مشک را نمی‌توان پنهان کرد/عاشقی و مستی و دیوانگی نتوان نهفت

It is said that love and cough cannot be hid, but they managed to keep their relationship secret for several months.

می‌گویند عشق و مشک را نمی‌توان پنهان کرد، اما آن‌ها با هر سختی‌ای که بود توانستند رابطه‌شان را چندین ماه پنهان نگه دارند.

ضرب المثل انگلیسی در مورد دوستی

دوستان بخش مهمی از زندگی ما هستند و داشتن دوستان خوب می‌تواند شانس خوشبختی ما را افزایش دهد. دوستی را می‌توان از جنبه‌های بی‌شماری ارزیابی کرد. این جنبه‌ها شامل هنر ایجاد دوستی، برقرار نگه داشتن آن و تشخیص دوستی واقعی از دوستی صوری است. ضرب المثل‌های جدول زیر تمام این عناصر را بررسی می‌کنند.

ضرب المثل انگلیسی در مورد دوستی
Love is blind; friendship closes its eyes
Lovers don't notice each other's faults, but friends disregard them
عاشق کور است، اما دوست می‌بیند و چشم می‌پوشد

Love is blind; friendship closes its eyes. I know my friend Albert's a rouge, whereas Susan is too infatuated with him to believe that he's anything but a saint.

عاشق کور است، اما دوست می‌بیند و چشم می‌پوشد. می‌دانم که دوستم «آلبرت» آدم حقه‌بازی است، اما «سوزان» آن‌قدر دیوانه و دلباخته اوست که عیب و ایرادهای او را نمی‌بیند.

Love your enemy, but don't put a gun in his hand
Treat your enemies with respect and humanity, but be cautious
ترحم بر پلنگ تیزدندان، ستمکاری بود بر گوسفندان/نباید آب در آسیاب دشمن ریخت

Several people spoke against the proposal warning that it could prove to be a step too far in the wrong the détente between East and West. One of them reminded the assembly of the proverb "Love your enemy, but don't put a gun in his hand."

چندین نفر با این پیشنهاد مخالفت کردند و هشدار دادند که اجرای این طرح در راستای طرح تنش‌زدایی میان شرق و غرب اقدامی نسنجیده است. یکی از مخالفن به شرکت‌کنندگان یادآوری کرد که ترحم بر پلنگ تیزدندان، ستمکاری بود بر گوسفندان.

A friend in need is a friend indeed
A true friend is one who helps you when you need it
دوست آن است که گیرد دست دوست، در پریشان‌حالی و درماندگی

He helped me with my homework while I was sick, a friend in need is a friend indeed.

او وقتی مریض بودم به من در تکالیفم کمک کرد. دوست آن است که گیرد دست دوست، در پریشان‌حالی و درماندگی.

Be kind to your friends; if it weren't for them, you would be a total stranger
Don't treat your friends badly because you are alone without them
دوستان را دلنوازی کن که گر آن‌ها روند، در شبان بی‌کسی‌هایت کسی یار تو نیست

I think you should invite her to stay with you for a few days. As they say, be kind to your friends; if it weren't for them, you would be a total stranger.

بد نیست دعوتش کنی چند روزی مهمان پیش تو بماند. از قدیم می‌گویند دوستان را دلنوازی کن که گر آن‌ها روند، در شبان بی‌کسی‌هایت کسی یار تو نیست.

Books and friends should be few and well chosen
Friends and books should be few in number and good in quality.
هر کتابی ارزش خواندن و هر کسی ارزش دوستی ندارد

Sharon and her new friend did not see eye to eye anymore and fought a lot, but she couldn't call it off. Her mom told her that books and friends should be few and well-chosen.

«شارون» و دوست جدیدش دیگر آبشان در یک جوب نمی‌رفت و زیاد دعوایشان می‌شد، اما او توانایی بهم زدن ارتباط را نداشت. مادرش به او یادآور شد که هر کتابی ارزش خواندن و هر کسی ارزش دوستی ندارد.

A friend to all is a friend to none
A person who tries to be friends with everyone will end up being friends with no one.
دوست همه‌کس دوست هیچ‌کس نیست

Be weary of someone who's trying to be friends with everyone they meet, since a friend to all is a friend to none.

از کسی که سعی می‌کند با هرکسی که می‌بیند دوست شود حذر کنید، چون دوست همه‌کس دوست هیچ‌کس نیست.

Good company on the road is the shortest cut
A journey seems much shorter when you have pleasant people to talk to
هم‌صحبتی راه را کوتاه می‌کند

My friends went with me to the station and what is usually a long and tedious walk seemed to be over in no time at all. As they say, "Good company on the road is the shortest cut."

دوستانم همراه من به ایستگاه آمدند و راهی که معمولا طولانی و خسته‌کننده است انگار در یک چشم بر هم زدن تمام شد. از قدیم ندیم می‌گویند هم‌صحبتی راه را کوتاه می‌کند.

A man is known by the company he keeps
Your character is associated with the friends you choose
تو اول بگو با کیان دوستی، من آنگه بگویم که تو کیستی

Now when you came here, I told you to make friends slowly. I told you to make sure they were the right kinds of friends. Haven't you heard you're known by the company you keep?

وقتی به اینجا آمدی به تو گفتم که در انتخاب دوستانت محتاط باش. به تو گفتم مراقب باش افراد شایسته را برای دوستی برگزینی. از قدیم می‌گویند تو اول بگو با کیان دوستی، من آنگه بگویم که تو کیستی.

ضرب المثل انگلیسی در مورد پول

در زبان انگلیسی ضرب المثل‌های قدیمی زیادی است که به پول اشاره می‌کنند و امروزه نیز کاربرد دارند. در جدول زیر تعدادی از آن‌ها را می‌توانید مشاهده کنید.

ضرب المثل انگلیسی در مورد پول
Don’t put all your eggs in one basket
Don’t risk everything on a single venture
هرگز با دو پا عمق رودخانه را نسنج

Don’t invest all the money in the stock market, you should never put all your eggs in one basket.

تمام پولت را در بازار بورس سرمایه‌گذاری نکن. هرگز با دو پا عمق رودخانه را نسنج.

Money doesn’t grow on trees
It requires effort to earn money
پول علف خرس نیست

Don’t keep buying unnecessary things, money doesn’t grow on trees.

این‌قدر وسایل غیرضروری نخر. پول که علف خرس نیست.

Easy come, easy go 
Anything that happens easily can be lost just as quickly
باد آورده را باد می‌برد

I won a lot of money at the lottery last night but lost it in a day. Oh well, easy come, easy go.

دیشب در لاتاری پول زیادی برنده شدم، اما تمام آن را در عرض یک روز باختم. حقا که باد آورده را باد می‌برد.

Be just, before you are generous
Make sure all your debts are paid before spending money.
اول قرض‌هایت را صاف کن، بعد ولخرجی و بذل و بخشش کن

I owe every farthing of my money, so I can't help the children in need. Be just before you are generous.

من تا خرخره زیر بار قرض هستم. مثلی قدیمی می‌گوید که اول قرض‌هایت را صاف کن، بعد بذل و بخشش کن.

Both poverty and prosperity come from spending money—prosperity from spending it wisely
Spending money on profitable things will make you rich
فقر و ثروت هر دو نتیجه پول خرج کردن‌اند، اما ثروت نتیجه خرج کردن عاقلانه است

The two brothers inherited equal shares of their parents' wealth. but one died penniless while the other amassed a considerable fortune. When asked the secret of his success, he would reply, "Both poverty and prosperity come from spending money—prosperity from spending it wisely."

هر دو برادر به یک اندازه ارث بردند، اما یکی از آن‌ها هنگام مرگ آه در بساط نداشت، در حالی که دیگری ثروت چشمگیری اندوخته بود. هنگامی که راز موفقیتش را پرسیدند پاسخ داد: «فقر و ثروت هر دو نتیجه پول خرج کردن‌اند، اما ثروت نتیجه خرج کردن عاقلانه است».

Never marry for money, but marry where money is
Marry someone with sufficient means for a comfortable life
هرگز به‌خاطر پول ازدواج نکن، اما با کسی ازدواج کن که دستش به دهانش می‌رسد

She could do a lot worse than marry young Charlie, who has a promising legal career ahead of him. As my grandmother used to say, "Never marry for money, but marry where money is."

ازدواج با پسر جوانی مثل «چارلی» که آینده درخشانی در پیش رو دارد از سر او هم زیاد است. به قول مادربزرگم هرگز به‌خاطر پول ازدواج نکن، اما با کسی ازدواج کن که دستش به دهانش می‌رسد.

Lend your money and lose your friend
You risk losing your friend by lending them money
اگر به دوستت پول قرض بدهی، یا دوستت را از دست می‌دهی یا پولت را

It's not that I don't have the money, but I value your friendship too highly. Have you never heard the saying "Lend your money and lose your friend"?

نه این‌که پول نداشته باشم، مسئله این است که دوستی با تو برای من خیلی ارزشمند است. تا به حال این مثل را نشنیده‌ای که می‌گویند اگر به دوستت پول قرض بدهی، یا دوستت را از دست می‌دهی یا پولت را؟

Money talks
Wealth has great influence
پول حرف اول و آخر را می‌زند

Money talks in today's harsh economic climate.

در شرایط اقتصادی دشوار امروز پول حرف اول و آخر را می‌زند.

ضرب المثل انگلیسی در مورد زمان

ما وقت‌کشی می‌کنیم، در زمان صرفه‌جویی می‌کنیم، زمان کسی را می‌گیریم و زمان را از دست می‌دهیم. اما هیچ‌یک از ما به اندازه کافی قدرتمند نیستیم که جلوی حرکت زمان را بگیریم یا سرعت آن را کاهش دهیم. تنها کاری که از ما برمی‌آید این است که از آن به بهترین نحو ممکن استفاده کنیم. در جدول زیر تعدادی از ضرب المثل‌های کاربردی در مورد زمان ارائه شده است.

ضرب المثل انگلیسی در مورد زمان
Time and tide wait for no man
You’ve no control over the passage of time; it’ll keep slipping. So don’t procrastinate, don’t delay things
وقت طلاست

We need to hurry up or else we’ll miss the flight. Time and tide wait for no man.

باید عجله کنیم وگرنه از پرواز جا می‌مانیم. وقت طلاست.

Life is short and time is swift
Time passes too quickly so don't waste it
عمر کوتاه و زمان در گذر است/عمر ضایع مکن ای دل که زمان می‌گذرد/دنیا نیرزد که پریشان کنی دلی

I have no patience with people who fall out with their friends and relatives over some petty issue and don't speak to them for months or years on end. Life is too short!

من اصلا حوصله آدم‌هایی را ندارم که به‌خاطر هیچ و پوچ رابطه‌شان را با دوستان و بستگانشان بهم می‌زنند و سال‌های متوالی با آن‌ها قهر می‌کنند. دنیا نیرزد که پریشان کنی دلی!

Never put off until tomorrow what you can do today
Do not delay a task if you can do it immediately
کار امروز را به فردا نینداز

Don’t leave the drawing incomplete, you should never put off until tomorrow what you can do today.

نقاشی را ناقص نگذار، هیچ‌وقت نباید کار امروز را به فردا انداخت.

Lose an hour in the morning, chase it all day
Time lost in the morning is impossible to make up
اگر صبح یک ساعت دیر بیدار شوی، تا شب هم که بدوی قابل جبران نیست

His secretary was always punctual, knowing that if she lost an hour in the morning, she would chase it all day.

منشی او همیشه به موقع در محل کارش حاضر می‌شد، چون می‌دانست اگر صبح یک ساعت دیر بلند شود، تمام روز را هم بدود نمی‌تواند آن را جبران کند.

Time hangs heavy on idle hands
Time seems to pass slowly when we have nothing to do
وقت بیکاری زمان نمی‌گذرد

Business is sluggish at the moment and the working day sometimes seems interminable. Time hangs heavy on idle hands.

این روزها که کسب‌وکار رونق ندارد ساعت کاری خیلی دیر می‌گذرد. وقت بیکاری زمان نمی‌گذرد.

Time is a great healer
Injuries and bad feelings will fade with time
زمان همه‌چیز را حل می‌کند

She thought she would never get over the death of her husband, but time is a great healer.

او فکر می‌کرد هرگز نمی‌تواند با مرگ شوهرش کنار بیاید، اما زمان همه‌چیز را حل می‌کند.

Time is a rider that breaks youth
Young people become less wild with age
گذر زمان جوان را سر عقل می‌آورد

Most troublesome teenagers develop into responsible adults. Time is a rider that breaks youth.

اغلب نوجوان‌های بی‌کله در بزرگسالی عاقل و مسئولیت‌پذیر می‌شوند. گذر زمان جوان را سر عقل می‌آورد.

Time will tell
Time will show everything
زمان همه‌چیز را روشن می‌کند

I hope I have made the right decision, but only time will tell.

امیدوارم تصمیم درستی گرفته باشم، اما فقط زمان همه‌چیز را روشن می‌کند.

Timing is everything
It's important to choose the right time to do something
هر چیزی وقتی دارد/زمان‌بندی همه‌چیز است

Timing is everything and this is probably not the best moment to survey capital punishment.

هر چیزی وقتی دارد و فکر نکنم الان وقت مناسبی برای همه‌پرسی در مورد مجازات اعدام باشد.

Today is yesterday's tomorrow
Don't put off things until tomorrow because the future becomes the present
امروز همان فردایی است که دیروز منتظرش بودی

A: I'll quit smocking tomorrow.

B: You have said that before. Today is yesterday's tomorrow, so why not quit now?

A: از فردا سیگار را کنار می‌گذارم.

B: قبلا هم از این حرف‌ها زده‌ای. امروز همان فردایی است که دیروز منتظرش بودی. اگر راست می‌گویی چرا همین الان ترک نمی‌کنی؟

Tomorrow is another day
Don't worry about what has happened today. Things might improve tomorrow
فردا هم روز خداست

The search party has just returned, somewhat dispirited, but tomorrow is another day and they haven't given up hopes of finding the child alive.

گروه تجسس تازه برگشته است و کمی دلسرد شده‌اند، اما فردا هم روز خداست. آ‌ن‌ها هنوز امید دارند که کودک را زنده پیدا کنند.

ضرب المثل انگلیسی در مورد شخصیت

شخصیت هر فرد از باورها و اعتقادات، طرز فکر و رفتار او نشأت گرفته است. در واقع شخصیت هر فرد را می‌توان بر اساس نحوه واکنش یا رفتار او در زمان و شرایط معینی نسبت به رویدادی خاص تعیین کرد. به طور کلی شخصیت انسان به دو نوع «درون‌گرا» و «برون‌گرا» تقسیم می‌شود.

درون‌گراها افرادی هستند که به جای تعامل اجتماعی زیاد، ترجیح می‌دهند در چارچوب شخصی خود آرامش داشته باشند. اما اخلاقیات و ترجیحات برون‌گراها کاملا برخلاف درون‌گراها است. از سوی دیگر، دوسوگراها کسانی هستند که از ویژگی‌های شخصیتی درون‌گرایی و برون‌گرا برخوردارند.

آشنایی و دانستن شخصیت‌های افراد و کمک گرفتن از تجربیات گذشتگان با استفاده از ضرب المثل‌ها و حکایات قدیمی می‌تواند به ما کمک کند که درس عبرت بگیریم و انتخاب‌های عاقلانه‌تری داشته باشیم. در این بخش تعدادی از رایج‌ترین ضرب المثل‌های انگلیسی در مورد شخصیت افراد ارائه شده است.

ضرب المثل انگلیسی در مورد شخصیت
It takes one to know one
Only those with similar flaws recognize that flaw in others
آدم‌ها هم‌‌پیاله‌های خودشان را خوب می‌شناسند

I told him he was a liar and a cheat. He said it took one to know one.

به او گفتم که آدم دروغگو حقه‌بازی است. در جوابم گفت آدم‌ها هم‌‌پیاله‌های خودشان را خوب می‌شناسند.

Once bitten, twice shy
One unpleasant experience leads to caution
آدم عاقل از یک سوراخ دوبار گزیده نمی‌شود

After his road accident, he became very cautious during crossing roads. Once bitten, twice shy.

او پس از تصادفش هنگام عبور از جاده بسیار محتاط شد. آدم عاقل از یک سوراخ دوبار گزیده نمی‌شود.

Appearances can be deceptive
Something might be different from how they appear outwardly
ظاهر می‌تواند فریبنده باشد

Don’t trust people you are not familiar with; appearances can be deceptive.

به افراد غریبه اعتماد نکن. ظاهر می‌تواند فریبنده باشد.

A drowning man will clutch at a straw
If someone is in a difficult or tough situation, they will grasp on any available opportunity to improve it
درمانده بر هر دری که بیابد می‌کوبد

Since the allopathic medicines have not been able to help him, he is now trying homeopathic for a cure. A drowning man will clutch at a straw.

از آنجایی که داروهای پزشکی مدرن نتوانسته‌اند به او کمک کنند، او اکنون در حال امتحان همسان‌درمانی است. درمانده بر هر دری که بیابد می‌کوبد.

The apple doesn’t fall far from the tree
A child has similar characteristics to their parents
حلال‌زاده به دایی‌اش می‌رود

Renu sings so well, just like her mother. Indeed, the apple doesn’t fall far from the tree.

«رنو» درست مثل مادرش خیلی خوب آواز می‌خواند. حقا که حلال‌زاده به دایی‌اش می‌رود.

Among the blind the one-eyed man is king
Even an incapable person can come to a powerful position if others in the fray are even more incapable
در شهر کورها، یک چشم پادشاه است

He has become the head of the department despite his lack of skills and exposure. Among the blind the one-eyed man is king.

او با وجود نداشتن مهارت و تجربه کافی، رئیس بخش خود شده است. در شهر کورها، یک چشم پادشاه است.

Practice what you preach
Follow what you want others to follow
عالم بی‌عمل به مانند زنبور بی‌عسل است

You always tell us to reach early and yourself come late. You should practice what you preach.

تو همیشه به ما می‌گویی که زود بیاییم، اما خودت دیر می‌رسی. عالم بی‌عمل مثل زنبور بی‌عسل است.

The man who is born in a stable is not a horse
A person's background doesn't indicate his characteristics
شخصیت آدم به محل زندگی‌اش ربطی ندارد

Teased at college about his Oklahoma origins, he used to reply, "The man who is born in a stable is not a horse."

او وقتی در دانشگاه به‌خاطر اصالت «اوکلاهومایی»اش مسخره می‌شد، در پاسخ می‌گفت که شخصیت آدم به محل زندگی‌اش ربطی ندارد.

An empty vessel makes much noise 
People who are stupid or foolish are the most talkative
طبل توخالی بیشترین سروصدا را دارد

Rather than help the siblings resolve the fight, he kept interfering and inciting them. An empty vessel makes much noise.

او به جای اینکه به خواهر و برادرهایش در حل اختلافات کمک کند، مدام در حال مداخله بود و آن‌ها را تحریک می‌کرد. طبل توخالی بیشترین سروصدا را دارد.

Live and let live
A person should live as he or she chooses and let other people do the same
کار به کار دیگران نداشتن/عیسی به دین خود، موسی به دین خود

What is it to you where Rosetta goes and what she does? Live and let live.

به تو چه که «رزتا» کجا می‌رود و چه کار می‌کند؟ تو زندگی خودت را بکن.

Ignorance is bliss
If you don’t know about something, you don’t need to bother about it.
جهل سعادت است.

I didn’t know that the neighbor next door was involved in criminal activities. Sometimes, ignorance is bliss.

من خبر نداشتم که همسایه بغلی ما درگیر فعالیت‌های مجرمانه بود. گاهی جهل سعادت است.

فرق ضرب المثل با اصطلاح

ضرب المثل‌ها و اصطلاحات از جهاتی شبیه هم هستند و از این رو به راحتی با یکدیگر اشتباه گرفته می‌شوند. در واقع هر دو آن‌ها نوعی عبارت هستند که گروه‌هایی از افراد از آن‌ها به طور روزمره در مکالمات خود استفاده می‌کنند. این عبارات کوتاه و پر معنا هستند، و درک آن برای زبان‌آموزان انگلیسی اغلب بسیار چالش‌برانگیز است، زیرا دارای معنای ذاتی هستند که با ترجمه کلمه به کلمه قابل تشخیص نیست و باید به صورت معنایی ترجمه شوند.

اما لازم به ذکر است که ضرب المثل و اصطلاحات انگلیسی چند تفاوت اساسی و بنیادی دارند. اصطلاح در واقع ایده یا فکری را بیان می‌کند و شامل گروهی از کلمات می‌شود که معمولاً در کنار هم معنی خاصی ندارند. مثل «raining cats and dogs»، «pulling someone’s leg» یا «by the skin of your teeth» که به ترتیب معنی «باران شدید»، «وسوسه کردن کسی» و «با چنگ و دندان» می‌دهند.

از اصطلاحات انگلیسی در شعر نیز به کرات استفاده می‌شود. اما ضرب المثل انگلیسی معنای تحت‌اللفظی دارد و معمولا حقیقت یا سخن پندآموزی را بیان می‌کند. مثل «actions speak louder than words»، «a leopard never changes its spots» یا «A fly will not get into a closed mouth» که به ترتیب معنی «توبه گرگ مرگ است»،‌ «دو صد گفته چون نیم کردار نیست» و «لعنت بر دهانی که بی‌موقع باز شود» می‌دهند.

کتاب قدیمی - فرق ضرب المثل با اصطلاح

نحوه به کار بردن ضرب المثل انگلیسی

گنجاندن خلاقانه یک یا دو ضرب المثل انگلیسی در متن شما می‌تواند راه سرگرم‌کننده و جالبی برای بازی با کلمات باشد و به متن شما تازگی و جذابیت ببخشد. اما اگر از ضرب المثل بیش‌از‌حد استفاده کنید، ممکن است متن شما به نظر کلیشه‌ای و حتی ریاکارانه به نظر برسد. در عوض، پیشنهاد می‌شود که سعی کنید معنای هر ضرب المثل انگلیسی را در متن خود به چالش بکشید.

به طور مثال، آغاز کردن مقاله با یک ضرب المثل انگلیسی که سپس در ادامه مطلب رد یا به چالش کشیده می‌شود، انتخاب بسیار استراتژیکی است. از آنجا که دو هدف اصلی مقاله‌نویسی، عینی و خاص بودن مطلب است، ممکن است اشاره به ضرب المثلی کلی که می‌تواند هر معنایی داشته باشد فقط باعث ضربه زدن به مقاله شما شود.

اما برعکس، گنجاندن یک ضرب المثل انگلیسی و سپس به چالش کشیدن و زیر سوال بردن معنای آن می‌تواند استدلال شما را قوی‌تر و خواننده را جذب کند. به طور مثال، هنگام نوشتن مقاله‌ای فلسفی، می‌توانید از ضرب المثل «beauty is in the eye of the beholder» به شکل زیر استفاده کنید:

وقتی صحبت از نظاره کردن هنر به میان می‌آید، بسیاری با این حقیقت موافق هستند که «beauty is in the eye of the beholder»، به این معنی که تمام قضاوت‌های زیبایی‌شناختی ذهنی و سلیقه‌ای است. اما مطالعات اخیر نشان داده است که ممکن است این‌طور نباشد. به عبارت دیگر، ممکن است استانداردهای زیبایی وجود داشته باشد که به طور گسترده در بین اغلب فرهنگ‌ها پذیرفته شده است. آیا این بدان معناست که همچنان می‌توان گفت زیبایی سلیقه‌ای است؟

در مثال بالا، استدلال اصلی مقاله مبنی بر این بود که برخی قضاوت‌های زیبایی‌شناختی به طور گسترده و در سراسر جهان یکسان است و نویسنه با گنجاندن هوشمندانه ضرب المثل انگلیسی «beauty is in the eye of the beholder» و سپس به چالش کشیدن معنای آن توانسته استدلال خود را به بهترین نحو بیان کند. در واقع نویسنده مقاله خود را با به چالش کشیدن همان ضرب المثل انگلیسی معروف آغاز کرده و سپس می‌تواند در پاراگراف‌های بعدی آن را با دقت و جزئیات بیشتری بررسی کند.

روشی دیگر برای به‌کارگیری ضرب المثل انگلیسی در مقاله این است که از آن برای ترغیب خواننده جهت خواندن ادامه مطلب استفاده کنید. ابتدا فهرستی از ضرب المثل‌ها را بخوانید و یکی را انتخاب کنید که با شما صحبت می‌کند. به طور مثال می‌توانید در ابتدای مقاله خود به ضرب المثل انگلیسی «where there’s a will, there’s a way» اشاره کنید و در ادامه در مورد دورانی صحبت کنید که چیزهای زیادی را برای برای رسیدن به اهدافتان فدا کردید.

از آنجا که ضرب المثل ماهیتی نمادین دارد، خواندن آن و یادآوری خاطره یا لحظه خاصی از زندگی‌تان که شاهد همان آموزه بودید چیز عجیبی نیست. استفاده از ضرب المثلی خاص که یادآور خاطره‌ای شخصی است، راهی عالی برای آغاز روایتی طولانی‌تر است.

نکاتی برای یادگیری ضرب المثل

اکنون که با معانی و روش‌های استفاده از ضرب المثل انگلیسی آشنا شده‌اید به درک بالاتری از مفاهیم و فرهنگ پشت زبان انگلیسی دست پیدا کرده‌اید. اما به خاطر سپردن ضرب المثل‌ها به علت تعداد زیادشان می‌تواند کار بسیار دشواری باشد. لذا برای کمک به شما در این بخش چند نکته که می‌توانید برای حفظ کردن ضرب المثل‌های انگلیسی به کار بگیرید به صورت موردی ذکر شده است. این موارد عبارت‌اند است:

  • این ضرب المثل‌ها را در گفتار روزانه خود بگنجانید و آن‌ها را به کار بگیرید.
  • از ضرب المثل‌های انگیزشی چند نقاشی یا پوستر تهیه کنید و آن‌ها را در جای جای اتاق خود آویزان کنید تا مدام جلوی چشمتان باشد.
  • در متون و مقاله‌های خود به‌کارگیری ضرب المثل‌های انگلیسی را تمرین کنید.
  • همراه دوستان خود ضرب المثل‌های انگلیسی را مثل بازی مفرحی تمرین کنید و از هم سوال بپرسید.

سوالات رایج درباره ضرب المثل انگلیسی

در ادامه این مطلب، برای درک بهتر ضرب المثل انگلیسی به تعدادی از پرسش‌های رایج در این خصوص پاسخ داده‌ایم.

ضرب المثل انگلیسی چیست؟

به طور کلی، ضرب المثل نوعی پند یا سخن قدیمی است که حقایق محرز را با کلمات دقیق و زیرکانه بیان می‌کند.

چه موقع می‌توانیم از ضرب المثل انگلیسی استفاده کنیم؟

ضرب المثل انگلیسی را می‌توان به دلایل زیادی استفاده کرد. دلایلی مانند توصیه کردن، تاکید بر اخلاقیات، انتقال دانش، کاهش تنش‌های بین‌فردی، ارتقای میزان درک افراد یا دلداری دادن به کسی.

کتاب و گل

تمرین ضرب المثل انگلیسی

برای درک بهتر مطلب 150 ضرب المثل انگلیسی به تمرین‌های زیر و پاسخ آن‌ها توجه کنید.

تمرین اول

جمله‌های ستون راست را به جمله‌های ستون چپ وصل کنید.

تمرین اول
a) and one for all1. A journey of a thousand miles
b) doesn't justify the means2. You can lead your horse to water
c) come to those who wait3. It's never too late
d) but you can't make it drink4. All for one
e) doesn’t fall far from the tree5. A penny saved is
f) to mend6. Birds of a feather
g) is another man’s treasure7. The apple
h) begins with a single step8. Good things
i) a penny gained9. A bird in hand
j) and eat it too10. A man is as old
k) in one basket11. The end
l) flock together12. Never put off until tomorrow
m) is worth two in the bush13. One man’s junk
n) as he feels14. Don't pull all your eggs
o) what you can do today15. You can't have your cake

Q1: A journey of a thousand miles ________.

جواب

Answer: h) begins with a single step.

Q2: You can lead your horse to water ________.

جواب

Answer: d) but you can't make it drink.

Q3: It's never too late ________.

جواب

Answer: f) to mend.

Q4: All for one ________.

جواب

Answer: a) and one for all.

Q5: A penny saved is ________.

جواب

Answer: i) a penny gained.

Q6: Birds of a feather ________.

جواب

Answer: l) flock together.

Q7: The apple ________.

جواب

Answer: e) doesn’t fall far from the tree.

Q8: 8. Good things ________.

جواب

Answer: c) come to those who wait.

Q9: A bird in hand ________.

جواب

Answer: m) is worth two in the bush.

Q10: A man is as old ________.

جواب

Answer: n) as he feels.

Q11: The end ________.

جواب

Answer: b) doesn't justify the means.

Q12: Never put off until tomorrow ________.

جواب

Answer: o) what you can do today.

Q13: One man’s junk ________.

جواب

Answer: g) is another man’s treasure.

Q14: Don't pull all your eggs ________.

جواب

Answer: k) in one basket.

Q15: You can't have your cake ________.

جواب

Answer: j) and eat it too.

تمرین دوم

برای ارزیابی عملکرد خود در رابطه با «150 مطلب ضرب المثل انگلیسی»، می‌توانید از آزمونی که در ادامه در اختیار شما قرار گرفته است استفاده کنید.

این آزمون شامل 10 سوال است و پس از پاسخ دادن به تمامی پرسش‌ها و ظاهر شدن دکمه «دریافت نتیجه آزمون»، می‌توانید نمره عملکردتان را مشاهده کنید و جواب‌های درست و نادرست را نیز ببینید.

1. The pen is mightier than the ______.

book

sword

pencil

2. Better late than ______.

never

early

absent

3. Beggars can’t be ______.

rich

choosers

wealthy

4. Money doesn’t grow on ______.

branches

trees

banks

Better safe than ______.

unsafe

sorry

happy

6. A picture is worth a thousand ______.

words

pages

letters

7. A stitch in time saves ______.

eight

nine

ten

8. Don’t judge a book by its ______.

title

cover

author

9. A bird in hand is worth two in the ______.

tree

roof

bush

10. Every dog has his ______.

food

day

owner

11. Blood is thicker than ______.

blood

water

honey

12. Don’t make a mountain out of a ______.

basket

small issue

anthill

13. The squeaky wheel gets the ______.

chesse

grease

food

14. You can ______ more flies with honey than with vinegar.

kill

capture

catch

15. A journey of a thousand miles begins with ______.

a single step

a walk

running

مطلبی که در بالا مطالعه کردید بخشی از مجموعه مطالب «مباحث متفرقه زبان انگلیسی» است. در ادامه، می‌توانید فهرست این مطالب را ببینید:

بر اساس رای ۱۵ نفر
آیا این مطلب برای شما مفید بود؟
اگر بازخوردی درباره این مطلب دارید یا پرسشی دارید که بدون پاسخ مانده است، آن را از طریق بخش نظرات مطرح کنید.
منابع:
GrammarlyFluent UWings
نظر شما چیست؟

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *